مشاهده پست هاي بدون جواب | نمايش مبحث هاي فعال
نويسنده |
پيغام |
zahra
|
موضوع پست: Re: دل نوشتهای مهدوی... ارسال شده در: سه شنبه 11 بهمن 1390, 7:09 pm |
|
تاريخ عضويت:جمعه 18 آذر 1390, 10:06 pm پست ها : 755 پست
تشکر کرده اید: 366 مرتبه
تشکر شده: 1361 مرتبه در 239 پست ها
محل تولد: زیر آسمان خدا
|
سلام بر مهدی زهرا . سلام بر نوگل باغ رسول . آقا جان فراق پدر بر شما تسلیت باد . مولای من تو را در تنهایی خویش می بینم و آرام میگیرم . یادت همیشه دلم را آرام می کند و غمت همیشه آزارم می دهد . مولای خوبم، تنهایی و غم دوری پدر سخت است ، آن هم در اوان کودکی . جانم به قربانت غم دوری پدر نازنینت را تسلیت می گویم . مولای خوبم نگاهم در راه مانده است تا بیایی و دست یاری به سوی تنهایان عالم دراز کنی و دستشان را بگیری و از حسرت و آه نجاتشان دهی . عزیزم در روز فراق همه می آیند و تسلیت می گویند و از دوری عزیز از دست رفته اشک می ریزند و با عزت و احترام باز ماندگان را یاد می کنند . عزیزم ، ما هم می گوییم : ای نرگس زهرا ، سرت سلامت ، تنت سلامت ، بیا تا ببینیم قامت رعنا و دست مهربانت را بیا تا ببینیم که پادشه خوبان به حکم الله از پرده ی پنهان به در آمده تا دست مظلومان را بگیرد و شادشان کند . بیا مولای من ، بیا که دلمان از غمها گرفته است .بیا و درد تنهایی ما را درمان کن . بیا تا تنها نباشیم .بیا تا به بددلان عالم بگوییم که ما تنها نیستیم و صاحبی داریم . بیا که هر چه می گوییم به ما می خندند .هر چه می گوییم ، کسی ما را باور نمی کند . مولا جان ، تو را به جان پدرت بیا دیگر خسته شده ایم از این هم غم ناگفته . خسته شده ایم از .......
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم zahra به خاطر این پست تشکر کرده اند javad azizi (سه شنبه 11 بهمن 1390, 7:37 pm), akbarabadi (سه شنبه 11 بهمن 1390, 9:38 pm), atabaki (چهارشنبه 12 بهمن 1390, 4:28 am), maleki (چهارشنبه 12 بهمن 1390, 5:42 am), memarmgh (جمعه 25 فروردین 1391, 12:15 pm), yas110 (يکشنبه 27 بهمن 1392, 2:33 pm), v.gh (يکشنبه 2 فروردین 1394, 12:17 pm) |
atabaki
|
موضوع پست: Re: دل نوشتهای مهدوی... ارسال شده در: چهارشنبه 12 بهمن 1390, 4:30 am |
|
تاريخ عضويت:چهارشنبه 1 دی 1389, 10:09 am پست ها : 4992 پست محل سکونت: تهران
تشکر کرده اید: 11736 مرتبه
تشکر شده: 13547 مرتبه در 3068 پست ها
محل تولد: میلاجرد
|
شهادت، عشق است. فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران اشکتان را در بیشکیبی انتظار، بهانه سازید!
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم atabaki به خاطر این پست تشکر کرده اند maleki (چهارشنبه 12 بهمن 1390, 5:42 am), akbarabadi (چهارشنبه 12 بهمن 1390, 6:08 am), zahra (چهارشنبه 12 بهمن 1390, 7:39 am), memarmgh (جمعه 25 فروردین 1391, 12:15 pm), yas110 (يکشنبه 27 بهمن 1392, 2:33 pm) |
zahra
|
موضوع پست: Re: دل نوشتهای مهدوی... ارسال شده در: جمعه 14 بهمن 1390, 12:38 pm |
|
تاريخ عضويت:جمعه 18 آذر 1390, 10:06 pm پست ها : 755 پست
تشکر کرده اید: 366 مرتبه
تشکر شده: 1361 مرتبه در 239 پست ها
محل تولد: زیر آسمان خدا
|
ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟ چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی ای آنکه در حجابت دریای نور داری من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟ برعکس چشمهایم چشمی صبور داری از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟ در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم zahra به خاطر این پست تشکر کرده اند akbarabadi (جمعه 14 بهمن 1390, 2:30 pm), gharibi (جمعه 14 بهمن 1390, 4:23 pm), maleki (جمعه 14 بهمن 1390, 8:35 pm), atabaki (شنبه 15 بهمن 1390, 8:43 am), memarmgh (جمعه 25 فروردین 1391, 12:15 pm), yas110 (يکشنبه 27 بهمن 1392, 2:34 pm) |
zahra
|
 |
موضوع پست: Re: دل نوشتهای مهدوی... ارسال شده در: جمعه 5 اسفند 1390, 6:27 am |
|
تاريخ عضويت:جمعه 18 آذر 1390, 10:06 pm پست ها : 755 پست
تشکر کرده اید: 366 مرتبه
تشکر شده: 1361 مرتبه در 239 پست ها
محل تولد: زیر آسمان خدا
|
اى پسر پیغمبر آیا به سوى تو راه ملاقاتى هست؟ آیا امروز به فردایى مى رسد که به دیدار جمالت بهره مند شویم؟ کى شود که بر جویبارهاى رحمت درآییم و سیراب شویم؟ کى شود در چشمه آب زلال (ظهور) تو، ما غرقه شویم ؟؟که عطش ما طولانى گشت، کى شود که ما با تو صبح و شام کنیم تا چشم ما به جمالت روشن شود؟ کى شود که تو ما را و ما تو را ببینیم، هنگامى که پرچم نصرت و پیروزى در عالم برافراشتهاى؟ آیا خواهیم دید که ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه تمام روى زمین را پر از عدل و داد کرده باشى؟ (فرازی از دعای پرفیض ندبه)
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم zahra به خاطر این پست تشکر کرده اند akbarabadi (جمعه 5 اسفند 1390, 7:30 am), maleki (جمعه 5 اسفند 1390, 4:12 pm), atabaki (شنبه 6 اسفند 1390, 5:08 am), memarmgh (جمعه 25 فروردین 1391, 12:15 pm), yas110 (يکشنبه 27 بهمن 1392, 2:34 pm) |
zahra
|
موضوع پست: Re: دل نوشتهای مهدوی... ارسال شده در: چهارشنبه 10 اسفند 1390, 7:04 pm |
|
تاريخ عضويت:جمعه 18 آذر 1390, 10:06 pm پست ها : 755 پست
تشکر کرده اید: 366 مرتبه
تشکر شده: 1361 مرتبه در 239 پست ها
محل تولد: زیر آسمان خدا
|
امروز، چون هر سال، پدرم لبخندزنان، می گوید: «ألسّلام علیک یا صاحب الزّمان» امروز پدرم با شاخه گل محمدی در دست، به امام زمان علیه السلام تبریک می گوید. من از پدرم بارها شنیده ام که امروز، تمام فرشته ها به امام زمان علیه السلام تبریک می گویند . امروز من هم می ایستم و دست هایم را بر سینه ام می گذارم تا به امام زمانم، حضرت مهدی (عج) تبریک بگویم. یا مهدی (عج)! این روز بزرگ بر تو مبارک باد.
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم zahra به خاطر این پست تشکر کرده اند maleki (چهارشنبه 10 اسفند 1390, 7:10 pm), atabaki (پنج شنبه 11 اسفند 1390, 5:33 am), memarmgh (جمعه 25 فروردین 1391, 12:15 pm), yas110 (يکشنبه 27 بهمن 1392, 2:35 pm) |
maleki
|
موضوع پست: Re: دل نوشتهای مهدوی... ارسال شده در: چهارشنبه 10 اسفند 1390, 7:10 pm |
|
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am پست ها : 4788 پست محل سکونت: شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید: 14441 مرتبه
تشکر شده: 11286 مرتبه در 2505 پست ها
محل تولد: جهان هستی
|
_________________ دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!
اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند zahra (چهارشنبه 10 اسفند 1390, 7:12 pm), atabaki (شنبه 13 اسفند 1390, 4:30 am), yas110 (يکشنبه 27 بهمن 1392, 2:35 pm), reza (يکشنبه 2 فروردین 1394, 2:25 pm) |
zahra
|
موضوع پست: Re: دل نوشتهای مهدوی... ارسال شده در: جمعه 12 اسفند 1390, 8:53 am |
|
تاريخ عضويت:جمعه 18 آذر 1390, 10:06 pm پست ها : 755 پست
تشکر کرده اید: 366 مرتبه
تشکر شده: 1361 مرتبه در 239 پست ها
محل تولد: زیر آسمان خدا
|
السلام علیک یا صاحب زمان امروز اومدم شکایت کنم، بزارید راحت صحبت کنم .. شرمنده ام ولی باید بگم..
آقا من شما رو گم کرده ام و نه تنها شما رو بلکه خودمم گم کرده ام.. دلم شکسته از این که این همه بازیچه قرار گرفته ام.. الان دیگه نمی دونم آیا این فکری که تو ذهنمه،فکر منه یا یه عده ای دوست دارن من این جوری فکر کنم؟؟؟!!! آیا وقتی ادعا می کنم این اعتقاد منه...واقعا اعتقاد منه؟؟؟!!! وقتی میگم این کار رو می کنم چون درستش اینه..واقعا درست اینه یا به نفع بعضیاست که درست اون باشه؟؟؟؟!!! وقتی میگم غلط اینه...واقعا اون کار اشتباست یا عده ای دوست ندارن که من اون کار رو انجام بدم؟؟؟؟!!! فکرم،دینم،اعتقاداتم ازبس بازیچه دستها شده خودم هم نمی دونم کیم؟؟؟؟!!! مگه شما امام زمان ما نیستید؟! مگه شما راهنما و هدایت گر ما نیستید؟؟؟ بیاید و بهم بگید که من واقعیم رو کجا گم کرده ام؟؟؟ به کی باید اعتماد کنم؟؟؟ حق چیه ،باطل چیه؟؟؟ صراط مستقیم کجاست و من دارم کجا میرم؟؟؟ مگه جز اینه که فرق بین من و حیوان اختیار منه؟؟؟؟ خودم هم نمی تونم تشخیص بدم الان این اختیار منه که تصمیم میگیره یا افکار دیگران؟؟؟!!!.... و خیلی از این سوالات که باعث سردرگمی من شدن و حتی نمیتونم در قالب کلمات جا بدم ... خسته شدم...از دنیای بی تو.. گفتم شما رو گم کرده ام اما دارم از دنیای خودم پیش شما شکوه میکنم....!!!!!!!!!!!!!! پس همون طور که تو دعای پر فیض ندبه می خونیم "شما همون شخص جدا از مایی که ابدا از ما جدا نیستی"
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم zahra به خاطر این پست تشکر کرده اند maleki (جمعه 12 اسفند 1390, 12:10 pm), akbarabadi (جمعه 12 اسفند 1390, 12:30 pm), atabaki (شنبه 13 اسفند 1390, 4:30 am), memarmgh (جمعه 25 فروردین 1391, 12:15 pm), yas110 (يکشنبه 27 بهمن 1392, 2:36 pm) |
zahra
|
موضوع پست: Re: دل نوشتهای مهدوی... ارسال شده در: پنج شنبه 24 فروردین 1391, 6:51 pm |
|
تاريخ عضويت:جمعه 18 آذر 1390, 10:06 pm پست ها : 755 پست
تشکر کرده اید: 366 مرتبه
تشکر شده: 1361 مرتبه در 239 پست ها
محل تولد: زیر آسمان خدا
|
آقا جانم می گریم می گریم بر مظلومیت تو که هر بار همچون جدت خرج دنیای ما می شوی دلم شکسته مولایم که سکوت را جواب گفته ام دلم از نامردمی دلهایی که دین دیگران را فدای دنیای خویش می کنند گرفته حبیبم محکوم می شویم به گناهی که هیچوقت بدان نیاندیشیده ایم دلهایمان را به خرابه ها گره زده ایم می شکنند دلهایی را که کوچک و شیشه ای است می رنجانند روحهایی را که جز عرش الهی جایی ندارند آقا جانم شکوه آورده ام به نزدت کج می آییم و به ناکجا می رویم....
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم zahra به خاطر این پست تشکر کرده اند maleki (پنج شنبه 24 فروردین 1391, 6:59 pm), memarmgh (جمعه 25 فروردین 1391, 12:15 pm), atabaki (شنبه 26 فروردین 1391, 3:21 am), yas110 (يکشنبه 27 بهمن 1392, 2:37 pm) |
memarmgh
|
موضوع پست: Re: دل نوشتهای مهدوی... ارسال شده در: جمعه 25 فروردین 1391, 12:25 pm |
|
کاربر کارآمد |
 |
 |
تاريخ عضويت:چهارشنبه 12 بهمن 1390, 1:59 pm پست ها : 602 پست محل سکونت: تهران
تشکر کرده اید: 1208 مرتبه
تشکر شده: 2020 مرتبه در 399 پست ها
محل تولد: میلاجرد
|
مهدی... نمی شناسمت... نمیدانم کیستی... نمیدانم چگونه ای... میدانم بسیاری چیزها که در مورد تو شنیده ایم یا گفته اند راست نیست... و از طرفی چه بسیار حرف ها داری برای گفتن که هرگز نشنیده ایم... از روزی که تو رفته ای هزاران سال می گذرد... و با وجود انسان هایی چون ما این دقیقا برابر خواهد بود با تحریف... فقط میدانم اگر قرار باشد بیایی ما را با این اوضاع جزء یاران خود نخواهی دانست... ما که راحت طلبیم... پشت سر همدیگر حرف میزنیم... مصرفمان هزار برابر تولیدمان است... و فخر فروشیمان هزار برابر ایمانمان... اول از همه تیغ بر ما بکش و ما را آتش بزن... ما با تو دشمن نیستیم فقط ابله ایم... ابله... واین را نمیگویم به این خاطر که گناهانم را توجیه کنم... که ابله بودنمان گناه خودمان است... ما دوستدار توایم و ضرر دوست نادان بسیار زیانبار تر از هر دشمنی ست... به تو عشق ورزیدیم اما عشق مان ابتدایی بود و باعث رفتن آبروی تو... ما را ببخش... اگر قابل تغییریم تغییرمان بده... و اگر غیرقابل تغییریم... ما را بگذار و برو... انقلاب جهانیت واجب تر است... خود را اسیر ما نکن... ما قبل از آنکه به تو بپردازیم ، باید با خود کنار بیاییم... اما مپندار که از انتظارت دست می کشیم... چرا که دوستت داریم... و به تو عشق می ورزیم... ظهورت آرزوی قلبی ماست... ولی واقعا نمیدانم روز مقابله ات با جهل در کدام میدان شمشیر خواهیم زد... این انتخاب بر جاهلانی چون ما سخت غیر قابل پیش بینی ست... ما تمامی سعی خودمان را خواهیم کرد که در واپسین انتخابمان اشتباه نکنیم... اما این کافی نیست... اصلا کافی نیست... 
_________________ زندگانی حقیر من آنقدر ساده و آرام است که در آن "جمله ها" حادثه هایند
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم memarmgh به خاطر این پست تشکر کرده اند maleki (جمعه 25 فروردین 1391, 2:18 pm), akbarabadi (جمعه 25 فروردین 1391, 3:17 pm), atabaki (شنبه 26 فروردین 1391, 3:20 am), zahra (چهارشنبه 30 فروردین 1391, 6:40 am), yas110 (يکشنبه 27 بهمن 1392, 2:38 pm) |
maleki
|
 |
موضوع پست: Re: دل نوشتهای مهدوی... ارسال شده در: چهارشنبه 30 فروردین 1391, 7:22 pm |
|
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am پست ها : 4788 پست محل سکونت: شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید: 14441 مرتبه
تشکر شده: 11286 مرتبه در 2505 پست ها
محل تولد: جهان هستی
|
در تمنای نگاهت بیقرارم تا بیایی من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری در مسیر جان فشانم گل بکارم تا بیایی
_________________ دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!
اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند mojtaba20 (يکشنبه 3 اردیبهشت 1391, 3:32 am), yas110 (يکشنبه 27 بهمن 1392, 2:38 pm), reza (يکشنبه 2 فروردین 1394, 2:25 pm) |
چه کسي حاضر است ؟ |
كاربران آنلاين: بدون كاربران آنلاين |
|
شما نمي توانيد مبحث جديدي در اين انجمن ايجاد کنيد شما نمي توانيد به مباحث در اين انجمن پاسخ دهيد شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن ويرايش کنيد شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن حذف کنيد
|
|