راوی : برادر شهید
ولايت شناسي و محبت به امام (ره)در ايام اوج گيري نهضت انقلاب نيز نعمت باور و يقين را مسند نشين افكار سياسي و مرام اعتقادي او ساخته بود به نحوي كه در سايه اين شناخت ايماني و روحيات تهور به شكلي بسيار مبتكرانه از دلو آب وسيله يبلند گويي ساخته و از آن در بين جمعيت تظاهر كننده براي شعار گويي بر ضد رژيم ظالمانه شاهنشاهي استفاده مي كرد. با شروع جنگ تحميلي اصرار و پا فشاري شهيد براي عزيمت به ميادين نبرد و از طرفي ممانعت والدين ،اوضاع خانواده را در شرايطي خاص قرار دارد .
قوت بصيرت ديني وحميت اسلامي ، اراده شهيد را بر كسب رضايت و ضرورتاعزام مصمم ساخت تا جائي كه به تناوب در موضع عجيب از حالت التماس و تمنا ، بوستان رخسار را به باران اشك معرفت طراوت بخشيد.
نهايت امر پدر و مادر به رغم وابستگي عاطفي، دلبرين فرزند را رهسپار قافله عرشيان كردند تا در تماشا گه يار حقيقت خدا جوي خويش را آينه روشن هدايت ديگران بيند.
شهيد محمدحسين جلولي
از عشق روي ماه خميني كباب بود *** در خيل سالكان ره انقلاب بود
پيران زهوش او سر انگشت بر دهان *** زيرا نه پير بلكه به دور شباب بود
وز شوق وصل چهره اوبر فرو خته *** رخساره اش به سرخي از اين اضطراب بود
با التماس اذن جهاد از پدر گرفت *** چشمش ز اشتياق تو گويي سحاب بود
در خواب ديد مادر چشم انتظار او *** مويش ز خون سرخ شهادت خضاب بود