ارسال مبحث جديد پاسخ به مبحث  [ 9 پست ] 
نويسنده پيغام
 موضوع پست: Re: دلنوشته ها و خاطرات جلالی فصل 2
پستارسال شده در: يکشنبه 10 اسفند 1399, 9:59 am 
مدیر مالی سایت
مدیر مالی سایت
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:شنبه 22 تیر 1392, 9:11 am
پست ها :
772 پست
محل سکونت:
تهران
تشکر کرده اید:
1970 مرتبه
تشکر شده:
3518 مرتبه در 773 پست ها

محل تولد: میلاجرد

الا ای همه بندگان خدا

خداهست برعمل ماآشنا

گراموری بود بدست شما

آیاخیری بود زاعمال شما

به دان می آید روز حساب

چه زنده باشید چه خواب

گنه کار هست آخرش رو سیاه

آن که ظلم کرده نمی شه رها

اونی که شد با آدم بد همدل همراه

آبرویت خواهد رفت  مرد گم راه

عمل خیر شر همراه توست

همانا توشه همراه توست


******


هنگام آخر دستمان خالی از سیم زر

چشم  گوش بیدار هست یا کورکر

زمانی گذشت دیگر زما نمی ماند اثر

برگشت سوی همره ماهست خیرشر

گرنام نیکو بود زما .ما زنده ایم

غیر ازاین گر بود بدان بازنده ایم




******





تمام فکر وجودم هست یاد دوست

تمام ایام فقط یاد او غوغا اوست

خوش آن آیام که پیامی زوی رسید

خوش بود روزگارم ازپیام دوست

ای دوست عمرت به بلندی آفتاب

 ایامی نه باشد حال احوالت خراب

عکس دوست جلو چشمم  هست

ذهن فکرم بااو درحال گفتگو ست






*****






یکی درمکان کاخ گرم نرم هست

یکی درمکان خرابه کوی سردهست

اوضاع هست چرا این چینن

ای خدای بالا  ای خدای زمین






 






*******













ای دوست این من هفتاد من

نه خیری نه آثاری بود زمن

در ادعا من هستم چو شیر

درعمل دررفتار خود اسیر

پیر شد جسم جانم ای جوان

عمر  آخر رسید مرا مرده دان

وقت آخر شد ز دوران ما

جوان هوشیار نبود خیر زما

بی غرض گفتم وضع آشکار عیان

این هفتادمن را توخالی پوچ دان



_________________

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم jalali به خاطر این پست تشکر کرده اند
atabaki (يکشنبه 5 اسفند 1403, 4:03 am)
 موضوع پست: Re: دلنوشته ها و خاطرات جلالی 2
پستارسال شده در: شنبه 14 فروردین 1400, 4:35 am 
مدیر مالی سایت
مدیر مالی سایت
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:شنبه 22 تیر 1392, 9:11 am
پست ها :
772 پست
محل سکونت:
تهران
تشکر کرده اید:
1970 مرتبه
تشکر شده:
3518 مرتبه در 773 پست ها

محل تولد: میلاجرد

ازهردو رنگی ریا پاک تر

ازهر عاقلی منم دیوانه تر

این منم ای عاقلان درادعا

بامن گر همدلی شما بامن بیا

این شهر و مردم بیخیال را سامان بده

شهر خودرا بدست دلسوزان  اهل آن بده

ای جوان وضع شهرشما هست ازرو برو

کو؟ساختمان اداری شرح حالش رابگو

ازکشاورزی گلخانه ای که بوق کرنا بود

یازمین چمن بهرجوانان ما افسانه شد

این ارگانی بود ؟بهرما باشهر بیگانه شد

تمام رفتار خودش دشمنی شهرخود شد

در دونوبت پانصد میلیون دادن به باد

جای ساختمان اداری جای دیگر شد آباد

جوانان حرف نه کذب هست نه افسانه هست

خوب نگاه ای عزیز این وضع شهرویرانه است


*******



سلام ای دوستان همراهان عالی مقام

فصل سرد رفت زمستان هم شدتمام

همین چند روز  سرد زمستانی هست

خود دیده ام بهار گل لاله به راهست

دیدن دوستان شاد خندانم رواست

غیر این فکر لحظه دیگر خطاست




*******




شهرمیلاجرد هست درخواب خواب

بیدار شو روز طی شدباز رفت آفتاب

غافله رفت روی پیشرفت ای خفته گان زمان

کسانی وحدت داشتن پیشرفت شون شدعیان

کدخدا آتش زده برجان برخرمن ما

آتش به خرمن ما دومان هستی ما

کدخدا نادان که خود برخواب رفت

اهل شهرهم چشم بست برباد رفت




 




******









ای چوب خدا فقط برسر ما محکم تر

روز گار وضع مرا بد کن از این بدتر

آن چنان بهم ریخته وضع این روزگار

هیچ مگو عزیز فقط طبل بی آری بیار

ای سال بد گرانی دو رنگی ریا پرتر

برو دیگر بر نگردی ای سال بد دگر



_________________

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
 موضوع پست: Re: دلنوشته ها و خاطرات جلالی 2
پستارسال شده در: شنبه 14 فروردین 1400, 4:55 am 
مدیر مالی سایت
مدیر مالی سایت
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:شنبه 22 تیر 1392, 9:11 am
پست ها :
772 پست
محل سکونت:
تهران
تشکر کرده اید:
1970 مرتبه
تشکر شده:
3518 مرتبه در 773 پست ها

محل تولد: میلاجرد

کلامی باعموم اهالی شهر میلاجرد

تابحال همه وقت انتخاب شورا میلاجرد

یا قومی بوده یا فامیلی بوده

سرآمد این انتخابات اختلاف داخلی فعلی هست

درانتخاب پیش رو ملاک انتخاب این باشد که

اهالی را به طرف وحدت داخلی وحدت داخل شورا راهنما باشد

تابحالاخیلی ازکارهای عمرانی میلاجرد پیگیری ن شده

انتخاب آینده  اعضاء شورا

اول باید میلاجرد دوست باشد ومردم دوست باشن

دوم به وحدت عمومی بها دهد سرلوحه همه شون اینگونه باشد

سوم پیگیری امور عقب ماندگی که تابحال چندین بار اطلاع رسانی رسانه ای شده ودرعمل غیر آن هست

الان که  تمام اعضاء شورا حق جلسه
دارن بهتر هست عمل کردهم داشته باشن
وآمار واطلاع رسانی هم بیان شود

به افرادی رای دهد که فکرشون ایجاد وحدت همدلی درمیان اهالی باشد

اونایکه توان پیگیری بودجه جهت عمرانی شهر شمارا ندارن

بدنبال ایجاد اختلاف درمیان مردم ومشغول کردن فکرمردم به کارهای بی ثمر هستند

به امید خدا افراد خوشنام ودلسوز عموم راانتخاب کنید بلکه وضع شهر و اهالی بهتر شود ان شاءالله

دراول ساروق یک ساختمانی ساخته میشود جهت ساختمان شورا که سالهای سال ماندگار هست
 توی این چندسال حتی برای شهر خودشون هم یک مکانی ساختمانی برای دفتر شورا ساخته ن شد

دیگر حتی کلامی ازساختمان اداری کشاورزی گلخانه ای زمین چمن جوانان
درمیان نیست


_________________

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
 موضوع پست: Re: دلنوشته ها و خاطرات جلالی 2
پستارسال شده در: چهارشنبه 14 مهر 1400, 5:15 am 
مدیر مالی سایت
مدیر مالی سایت
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:شنبه 22 تیر 1392, 9:11 am
پست ها :
772 پست
محل سکونت:
تهران
تشکر کرده اید:
1970 مرتبه
تشکر شده:
3518 مرتبه در 773 پست ها

محل تولد: میلاجرد

روز ازپی روز میگذرد بی حاصل

شهردرحال خودزنی هستن غافل

نه قلمی به خیرعموم درکار هست

نه قدمی بهروحدت نمایان هست

نیازی به دشمن بیرونی نیست برادر

اینجا دشمنی بفور فراوان هست برادر

آنچه زیاد ها رفته عزیز وحدت ماست

همه درگیر تخریب شهرآشیانه ماست

دیگرنه دست ساخت ساز بهرعموم هست

دیگر نه گفتارخالی زساختمان اداری ماست

کشاورزی گلخانه که چون  باد هواست

شهرک هم چون آثارباستانی درتاریخ هاست

زمین چمن بی چمن مانده اوضاع شلم شورباست


*****


 


شهر میلاجرد ما چون نی فغان دارد زما

آبی ازبهر دلش آتش به جان دارد  زما

آتشی زد بردل وجان و تنم حب الوطن

زآنکه میگرید زما چشمان میلاجرد من

تابه کی بریشه خود تیشه ازغفلت زدن

تابه کی فریاد کفر اندر سرنعمت زدن

بحر جوشان ازچه افتادی به حال انجماد

دست خود کوته مدار از ریسمان اتحاد

حکیم الشعراء..  آریانا....


 


******





ای خانه ای که تهی از وحدتی تو

زهمت اهل خانه بس ویرانه ای تو

نه پیگیری بهر تو ازاهل خانه هست

نه آثاری زوحدت مردم درمیان هست

نه می آید صدای الحق وحدت از تو

نه هست امیدی زسوی مردم ازتو

همه ازهمه جدا جدا هستند نه همراه

همه راه گم کردن نیستند باهم همراه

اونایکه باید می شدن باهمراه همراه

زدن ازریشه  تورا نابودشدی بی همراه

نه دیگر عکس زهمراهی درمیان هست

نه اثاری کارآمدی زعمران آبادی هست

چندسالی گذشت کارشهرمان بدین سان

بهم ریختن وحدت مردم رااینها چه آسان

افرادیکه درمیلاجرد ادعاداشتن کاری نکردن

شهررا به طرف وحدت ترقی و پیشرفت نبردن


_________________

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
 موضوع پست: Re: دلنوشته ها و خاطرات جلالی 2
پستارسال شده در: سه شنبه 20 مهر 1400, 10:46 am 
مدیر مالی سایت
مدیر مالی سایت
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:شنبه 22 تیر 1392, 9:11 am
پست ها :
772 پست
محل سکونت:
تهران
تشکر کرده اید:
1970 مرتبه
تشکر شده:
3518 مرتبه در 773 پست ها

محل تولد: میلاجرد

ای ایران ماجان ماازخاک توست

جان ما نیرو گرفته ازنان توست

پیرجوان هم دست دردست هم جانشان بهرشما

جان ما بهرتو سرلوحه کار ما آباد باشی شما

مادران پدران همه هستیم اهل این آب خاک

ای ایران تاابد هستی وطن برایمون خاک پاک


******



روز ازپی روز میگذرد بی حاصل

شهردرحال خودزنی هستن غافل

نه قلمی به خیرعموم درکار هست

نه قدمی بهروحدت نمایان هست

نیازی به دشمن بیرونی نیست برادر

اینجا دشمنی بفور فراوان هست برادر

آنچه زیاد ها رفته عزیز وحدت ماست

همه درگیر تخریب شهرآشیانه ماست

دیگرنه دست ساخت ساز بهرعموم هست

دیگر نه گفتارخالی زساختمان اداری ماست

کشاورزی گلخانه که چون  باد هواست

شهرک هم چون آثارباستانی درتاریخ هاست

زمین چمن بی چمن مانده اوضاع شلم شورباست




*****




 




شهر میلاجرد ما چون نی فغان دارد زما

آبی ازبهر دلش آتش به جان دارد  زما

آتشی زد بردل وجان و تنم حب الوطن

زآنکه میگرید زما چشمان میلاجرد من

تابه کی بریشه خود تیشه ازغفلت زدن

تابه کی فریاد کفر اندر سرنعمت زدن

بحر جوشان ازچه افتادی به حال انجماد

دست خود کوته مدار از ریسمان اتحاد

حکیم الشعراء..  آریانا....




 




******









ای خانه ای که تهی از وحدتی تو

زهمت اهل خانه بس ویرانه ای تو

نه پیگیری بهر تو ازاهل خانه هست

نه آثاری زوحدت مردم درمیان هست

نه می آید صدای الحق وحدت از تو

نه هست امیدی زسوی مردم ازتو

همه ازهمه جدا جدا هستند نه همراه

همه راه گم کردن نیستند باهم همراه

اونایکه باید می شدن باهمراه همراه

زدن ازریشه  تورا نابودشدی بی همراه

نه دیگر عکس زهمراهی درمیان هست

نه اثاری کارآمدی زعمران آبادی هست

چندسالی گذشت کارشهرمان بدین سان

بهم ریختن وحدت مردم رااینها چه آسان

افرادیکه درمیلاجرد ادعاداشتن کاری نکردن

شهررا به طرف وحدت ترقی و پیشرفت نبردن



_________________

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
 موضوع پست: Re: دلنوشته ها و خاطرات جلالی 2
پستارسال شده در: دوشنبه 17 آبان 1400, 2:35 pm 
مدیر مالی سایت
مدیر مالی سایت
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:شنبه 22 تیر 1392, 9:11 am
پست ها :
772 پست
محل سکونت:
تهران
تشکر کرده اید:
1970 مرتبه
تشکر شده:
3518 مرتبه در 773 پست ها

محل تولد: میلاجرد

چقدر راه گم کردیم بی راهه رفتیم ما

همه راه پیدا کردن آما بی راهیم ما

چهل سال هست  در  راه اشتباهیم ما

گم شد عقل خرد جمعی گمراهیم ما

وقتی همه مردم احساسی شدن

 بی فکر منطق داخل یک بازی شدن

حالا نگاه کن به وضع اوضاع ما

منزوی شدیم ازهرطرف دردنیا ما

همه سود را چین روسیه ترکیه بردن

به ریش ماهمه باهم خندیدن خوردن

هرروزامریکااسراعیل شیطان درپیچ تاب

ملت ما هم دایم هرروز دارد یک عذاب

امریکا هم دراین بازی سود خودرا برد

مردم عادی ازسفره انقلاب چیزی نخورد

همه بالای ها درکاخ درحقوق دراختلاس

خدایا چه وقت ملت باشدزاین وضع خلاص

هرروز گرانی قیمت ها همه به بالا رود

چه کسی داند آخر وضع چگونه شود

ما همه گرفتار فکر پیر پیران شدیم

ما شاهد ویرانی ایرانی ایران شدیم




*****



عمرمان درگذر هست چون باد طوفان

تنهایی دردآور هست ای دوست  یاران

نمی دانم تا فردا  ها زنده هستیم ما

چه باسرعت جوانی رفت  پیر هستیم ما

زمان روز گارطی شد عزیزان آمد هنگام رفتن

حتی به خود محبت نه کردیم آمد وقت رفتن

زمانی جوان بودیم هزاران فکر جوانی

دیگر ایام پیری هست کجارفتی جوانی

هزاران کار عبث غیرکار مثبت درجوانی

دیگر نه وقت توبه  وقت جبران جوانی

دیگر نه وقت توشه بهر خود جمع کردن

دیگر باید بی توشه به آخر خط رفتن

جلالی مبادا  باشید غافل ازلطف یزدان

همان بود اندک فکر خیری ازتو نمایان

جوانی بود هزاران فکر اشتباه بود

چوزمان حالا این فکر فعلی کجا بود



_________________

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
 موضوع پست: Re: دلنوشته ها و خاطرات جلالی 2
پستارسال شده در: يکشنبه 12 دی 1400, 11:45 am 
مدیر مالی سایت
مدیر مالی سایت
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:شنبه 22 تیر 1392, 9:11 am
پست ها :
772 پست
محل سکونت:
تهران
تشکر کرده اید:
1970 مرتبه
تشکر شده:
3518 مرتبه در 773 پست ها

محل تولد: میلاجرد

سحرگاهان دارد مرغ حق این ندا

هردم درحال رفتنی انسان ای آشنا

نگاه به دنیا که دایم آدم می خورد

ترا هم در زمان ایام خود می برد

پس آماده باش دراندک زمان بهر کار خیر

وقت دیگر نداری وقت جبران گشتی اسیر

زمانی می آید که تاریخ زدست ما فریاد کرد

آن وقت رسواشدن ما از رسواترازرسوا کرد

اف برآن که بهر شهرخود کاری نکرد

نفرین تا ابد بهر نام خود همراه کرد


***********


دل همان دل بود؟

آما آن دل قبلی نبود؟

دل امیدی به دنیا داشت

آمادیگر دنیا نداشت؟

هرچه دل خواست زبان خواست

آمادیگر دل زبان بهره ای باهم نداشت

این دیار اندکی میز داشت

آما آدم بهر میز نداشت

اهل شهر بی خبر ازهمدیگر

هیچ کس سوالی بهر شهرنداشت

این شهر به حال خود شد رها

اهل شهر به تکی خود عادت داشت

چو باهم بودن درجمع عادت نداشت

اهل شهر هرکدام به سویی هست روان

هیچ شهری هم وضعی شلم شوربا نداشت

جوانان شهر بهرکار سرگردان درجاده ها

یکنفر هم بهرجوانان برنامه جامع نداشت

ای جلالی توخودباش کاری به اوضاع بیخیال

برتوچه مربوط هست شهر چه داشت چه نداشت


_________________

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
 موضوع پست: Re: دلنوشته ها و خاطرات جلالی 2
پستارسال شده در: يکشنبه 10 بهمن 1400, 2:21 pm 
مدیر مالی سایت
مدیر مالی سایت
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:شنبه 22 تیر 1392, 9:11 am
پست ها :
772 پست
محل سکونت:
تهران
تشکر کرده اید:
1970 مرتبه
تشکر شده:
3518 مرتبه در 773 پست ها

محل تولد: میلاجرد

درجامعه وقتی وحدت یک دلی هست

آن محیط پاک آن وقت دیدنی هست

همه همراه هم قدم بهر شهر خود

چو آبادان شهر شود گلستان شود

وقتی در شهر خود وحدت نمایان شود

نیکی بهر هم پیشرفت چو آسان شود

همه گر باشن باهم  درتضاد

نه باشد امیدی بهتر از فساد



*******


درجامعه وقتی وحدت یک دلی هست

آن محیط پاک آن وقت دیدنی هست

همه همراه هم قدم بهر شهر خود

چو آبادانی شهر شود گلستان شود

وقتی در شهر خود وحدت نمایان شود

نیکی بهر هم پیشرفت چو آسان شود

همه گر باشن باهم  درتضاد

نه باشد امیدی بهتر از فساد


******


آمدن بهار مساوی سبزه سنلبل ریحان

چو مثل تولید نوزادگان نوگل خندان

تابستان پرمیوه های رنگارنگ شیرین

چو مثل جوان پرتوان جوانان جاویدان

ثمره عمر ما هست پاییز در بهارتابستان

بهره برداری از عمر زدست رفته آسان

 چوسرد قد خمیده بی حاصل زمستان

مثل آدمی که ندارد توشه ای پیدا درآن

روزگار ما بهم ریخته نه بهار هست باران

نه روزی ایام  قدیم میوه شیرین ارزان

نه کاری بهرجوانان پیر شهر بهارتابستان

همه مردم شهر دربیکاری هستند سرگردان

نه حاصلی هست دست رنج پاییز زمستان

همگام هست وضع اوضاع خراب و چنان

 جلالی زوضع اوضاع چیزی مگو

 مردم درخواب هستندچیزی مگو


*****


این مردمان روزگاران این تاج تخت

 گذر هست عموم چه تاج چه سخت

نام نیکو بماندروزگار ازمردمان برقرار

نه تاج عزت آرید نه تهی دست شرمسار

خدایااین روزگار هیچ دلی پرخون مباد

این روزگار تهی دستی میان مردم مباد

خدایا کریم نمای از دریا خود بیکران

کریمی سخاوت ازخودت هستی نشان


*****



چنان هست وضع اوضاع این روز روزگار

هرآن کس ظلم کرد ظالم نباشداز آن کنار

 گرامروز هست ظلم براسب مرادش سوار

او برزمین خواهد افتاد روزی بی اختیار

چه نامداردیده دنیا آمد رفت تک سوار

نه نادر ماند نه سکندر نه مغول اسب سوار

بترس از آه مظلوم گر برآید زسر

دگر ازکاخ  شاه شاهان نماند اثر



_________________

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
 موضوع پست: Re: دلنوشته ها و خاطرات جلالی 2
پستارسال شده در: شنبه 13 مرداد 1403, 11:08 am 
مدیر مالی سایت
مدیر مالی سایت
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:شنبه 22 تیر 1392, 9:11 am
پست ها :
772 پست
محل سکونت:
تهران
تشکر کرده اید:
1970 مرتبه
تشکر شده:
3518 مرتبه در 773 پست ها

محل تولد: میلاجرد

هنگام آخر عمر سر چه بی کلاه چه باکلاه زرین

 عاقبت خاک هست جسم برادر داستان هست این

بارگاه جاه جلال تهی دست همه درخاک رفتن

یادی از آنها نیست برادر گرخوبی یا بدی کردن

گرچه چندصباحی دراین روزگار نام آوازه داشتن

رفتار گفتار خیر بهرعموم داشتن یا اینکه نداشتن

آنچه مانده دردنیا از انسان یادگار

نام نیک امر خیر هست تاابد افتخار




********




روز به روز شب به شب درانتظار

بلکه آید عدالت گستراسب سوار

گیتی پاک گردد ازظلم دنیا جنایت بیشمار

نوع بشر گوید احسن کندبرعدالت افتخار


******



وقتی اختلاف در میان  مردم شهر افتاد

 اونا.چند نفر بودن ضرر آن به عموم افتاد

نداشت خیری بهرعموم چه حاصل شد؟

آیا  پیشرفت شهر شدمردم ازشهر غافل شد؟

فعلاخیر عمومی نگاه.عاقل به قهقرا رفته

نه آنکه خیرنبود درکار شهر به تاراج رفته

هیچ پیگیر عمرانی نه شدنام شهرازقلم افتاد

این سکوت شهرننگ هست شهرازنفس افتاد

بودجه ما را تبانی شد به شهر دیگری بردن

بودجه را بردن خوردن به نادانی ما گل گفتن

بجای بودجه عمرانی برای مردم اختلاف آوردن

شهردیگری بودجه رابردن همه باچشم خود دیدن


*****



ای آبادان هموطن بلا دیده اشگ شما

ازمسئول بی خرد دل پرخون ما شما

شما ای هموطن گرچه دوریم از شما

عزیزی برای ایران چو جان ما  جان شما

شما هستید گرفتار افراد بی خرد

آما ملت داند درد خود درد شما





_________________

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم jalali به خاطر این پست تشکر کرده اند
atabaki (شنبه 20 مرداد 1403, 3:48 am)
نمايش پست ها از پيشين:  مرتب سازي بر اساس  
ارسال مبحث جديد پاسخ به مبحث  [ 9 پست ] 


مباحث مرتبط
 مباحث   نويسنده   پاسخ ها   بازديدها   آخرين پست 
موضوع ناخوانده دیگری در این انجمن موجود نیست. دلنوشته ها و خاطرات جلالی فصل 3

jalali

9

916

شنبه 20 مرداد 1403, 3:49 am

jalali نمایش آخرین ارسال

موضوع ناخوانده دیگری در این انجمن موجود نیست. دلنوشته ها و خاطرات جلالی فصل 5

jalali

3

306

يکشنبه 29 تیر 1404, 6:54 am

jalali نمایش آخرین ارسال

موضوع ناخوانده دیگری در این انجمن موجود نیست. دلنوشته ها و خاطرات جلالی فصل 1

jalali

9

3839

شنبه 18 بهمن 1399, 4:17 am

jalali نمایش آخرین ارسال

موضوع ناخوانده دیگری در این انجمن موجود نیست. دلنوشته ها و خاطرات جلالی فصل 4

jalali

9

279

شنبه 17 آذر 1403, 3:23 am

jalali نمایش آخرین ارسال

 


چه کسي حاضر است ؟

كاربران آنلاين: google [bot]


شما نمي توانيد مبحث جديدي در اين انجمن ايجاد کنيد
شما نمي توانيد به مباحث در اين انجمن پاسخ دهيد
شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن ويرايش کنيد
شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن حذف کنيد

جستجو براي:
انتقال به:  
News News Site map Site map SitemapIndex SitemapIndex RSS Feed RSS Feed Channel list Channel list
MilajerdSoftwareGroup Powered by: M.S.G | base on: phpbb 3.0.12 | Persian translator: Maghsad
phpBB SEO