ارسال مبحث جديد پاسخ به مبحث  [ 1 پست ] 
نويسنده پيغام
 موضوع پست: مصاحبه با سبد کالای دولت
پستارسال شده در: سه شنبه 15 بهمن 1392, 3:39 pm 
عضو فعال
عضو فعال
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:جمعه 4 اسفند 1391, 12:39 pm
پست ها :
359 پست
محل سکونت:
میلاجرد
تشکر کرده اید:
2789 مرتبه
تشکر شده:
1890 مرتبه در 363 پست ها

محل تولد: میلاجرد

این روزها همه‌جا صحبت از سبد است. کدام سبد؟ خوب معلوم است دیگر!«سبد کالای دولت» که قرار است به بعضی‌ها برسد و به بعضی‌ها نرسد. همان سبدی که قرار است پدر تورم را بیاورد جلوش چشمش تا به کوری چشم هر چی حسود مزاحم است، مشکلات اقتصادی رفع شود.


به همین مناسبت تصمیم گرفتیم تا با «سبد کالای دولت» یک مصاحبه اختصاصی ترتیب دهیم. این شما و این هم یک مصاحبه آنچنانی:


«خان‌دایی»:


به به!  آفرین به این هیبت! این «سبد کالا» که میگن شما هستین؟


«سبد کالای دولت»:


اولاً اون چشمای شورتو درویش کن! دوماً هم آره خودش هستم! فرمایش؟


«خان‌دایی»:


البته بنده دراون حد و حدود نیستم تا فرمایشب داشتم بشم خدمت شما ولی یه عرضی داشتم!


«سبد کالای دولت»:


خب بوگو!


«خان‌دایی»:


جسارتاً شما کی تشریف میارین منزل ما؟


«سبد کالای دولت»:


هر موقع که عقشمون! بکشه میایم.


«خان‌دایی»:


عقشتون؟ مگه چند نفری هستین؟


«سبد کالای دولت»:


منم و گونی برنج خارجکیه و یکی دو تا مرغ  و تخم مرغ با یکی دو تا هم روغن… اها راستی چند تا تیکه پنیر بسته‌بندی هم هست.


«خان‌دایی»:


به به! خدا خیرتون بده! یعنی قراره ما یه دلی از عزا در بیاریم؟


«سبد کالای دولت»:


شوما امیدت رو از دست نده هیچ وخت! تدبیر اینه که مشکلتون حل بشه جون شما! از این ۱۰۰ روز به اون ۱۰۰ روز هم فرجه! اومید داشته باش!


«خان‌دایی»:


بله خب البته ولی فقط می‌ترسم یه مشکلی پیش بیاد؟


«سبد کالای دولت»:


موشکل؟ چه موشکلی؟


«خان‌دایی»


آخه قدیما که تازه می‌خواستن یارانه بریزن تو حساب‌مون، معلوم شد که این کار اسمش «گداپروری» هست؛ حالا من موندم اسم این قضیه اهدای سبد کالا چیه؟


«سبد کالای دولت»:


پولدارپروری!


«خان‌دایی»:


جدی می‌گی؟


«سبد کالای دولت»:


آخه نفله! تو اندازه اینی که من باهات شوخی کنم؟ حالیت هست داری با کی حرف می‌زنی؟ به من میگن «سبد کالای دولت» نه برگ لبو! من مثه اون «یارانه‌نقدی» نیستم که لیلی بذارم به لالای امثال تو! حالیته؟


«خان‌دایی»:


بله خب الان دیگه حالیم شد! البته شما هم به اعصابتون مسلط باشین چون ممکنه حرص بخورین و لاغر بشین قبل از رسیدن به خونه ما!


«سبد کالای دولت»:


خب مثه آدمیزاد حرف بزن تا منم جوش نیارم!


«خان‌دایی»:


بله بله! حق با شماست. خیلی خیلی عذر می‌خوام! شما خودت رو ناراحت نکن! فقط یه سوال دیگه داشتم. شنیدم قراره نری خونه از ما بهترون؟ چرا؟


«سبد کالای دولت»:


آخه نفله!


 


_________________
يادمان باشداگر تنگي
دل غوغا كرد...
مــــــــهدي فاطمه(ص)
تنهاست از او ياد كنيم.


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم hadi.m به خاطر این پست تشکر کرده اند
مرتضى غرىبى (سه شنبه 15 بهمن 1392, 3:41 pm), maleki (سه شنبه 15 بهمن 1392, 4:07 pm), tina22 (چهارشنبه 16 بهمن 1392, 7:40 am)
نمايش پست ها از پيشين:  مرتب سازي بر اساس  
ارسال مبحث جديد پاسخ به مبحث  [ 1 پست ] 


مباحث مرتبط
 مباحث   نويسنده   پاسخ ها   بازديدها   آخرين پست 
موضوع ناخوانده دیگری در این انجمن موجود نیست. 13 تجربه از يك كارمند دولت :

sahar baran

0

666

شنبه 18 خرداد 1392, 6:45 am

sahar baran نمایش آخرین ارسال

 


چه کسي حاضر است ؟

كاربران آنلاين: bing [bot]


شما نمي توانيد مبحث جديدي در اين انجمن ايجاد کنيد
شما نمي توانيد به مباحث در اين انجمن پاسخ دهيد
شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن ويرايش کنيد
شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن حذف کنيد

جستجو براي:
انتقال به:  
cron
News News Site map Site map SitemapIndex SitemapIndex RSS Feed RSS Feed Channel list Channel list
MilajerdSoftwareGroup Powered by: M.S.G | base on: phpbb 3.0.12 | Persian translator: Maghsad
phpBB SEO