........................................

راز درون پرده ز رندان مست پرس

کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

آنچه از دریا به دریا می رود

از همان جا کامد، آنجا می رود

.........................................

همونــی کــه هـمه ی مـا از رو عـادت دوسـش داریــم

هـمــون کـــه دروغـی میــگه هـرگـز تـنـهـات نمیـزاریـم

اون که با "خ" شروع میشه ، خوشی هامو کرده خراب

واسـه هـمــه آرامـــشـه ، بـــرای مـــن شـــده عـــذاب

این بیت هم به خاطر دوست عزیزمون که ناراحت نباشه زیاد:

کربلا به خود خود تپیدن است

جرعه جرعه مرگ را چشیدن است...

میخوام پیش تو باشم نمیدونم چه جوری

زنــدگیم غــم انگیزه وقـتـی تـو ازم دوری

دوری از تـــو عـذابـه واسـه ایـن دلِ خونم

بـــدون تــو هـمـیـشـه سیــاهه آسمونم

ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد ،

بر دل فاطمه داغ عالم شد .

دوتــا پــام داره میــلنگـه ، مثــل آدمهـــای مـستــم

در قــرص رو وا میـــکنــم مـیــریزم تــو کــف دستـم

تمــوم قـرص رو میخورم پشت سرشـم یه لیوان آب

مــیرم تو اتـاق خـودم ، میــخوابـم روی تخت خـواب

به یكتایی ، قسم یكتاست عباس              به مردی شهره دنیاست عباس

اگر چه زاده‌ ام‌البنین است                    ولیكن مادرش زهراست عباس