آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟

                                                        بی وفا حالا که من افتاده ام ازپا چرا ؟

افسوس که قصه ی مادر بزرگ راست بود د         و همیشه یکی بود و دیگری نه

هنوزم چشمای تو، مثل شبای پر ستاره ست هنوزم دیدن تو، برام مثل عمر دوباره ست

تو را ای کهن بوم و بر، دوست دارم»... بدون چرا ، چون ، اگر دوست دارم
در این قطعی برق از نور خورشید... وهم بیشتر از قمر دوست دارم
واز کارت سوخت و تمام (کوپن هام)... که دارم زجان دوست تر ،دوست دارم
وحتی تورا از سهام عدالت.... به جان خودم بیشتر دوست دارم
زانگشت دولت بریزد هنرها... تورابیش از آن با هنر دوست دارم
تورا مثل یارانه هایی که دولت ... دهد بابت هر نفر دوست دارم

من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد

قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد

خانم عزیزی ببخشیدا:

اگه امکانش براتون هست شعرهایی که در این پست قرار میدین سعی کنید تک بیتی و یا دو بیتی باشد.

اینطوری کمی جالبه. (البته به نظر شخصی خودم.)

دلتنگم و دیدار تو درمان من است

بی رنگ رخت زمانه زندان من است...

جناب آقای ملکی انتقاد به جایی بود...

ممنون.

تو که از محنت دیگران بی غمی 

نشاید که نامت نهند آدمی

انتقاد نبود يه پيشنهاد بود.

یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت

دیگر چه برگ باشد درویش بی​نوا را

سعدی

آهسته تر
نرمتر
تمنا دارم
نه که می شکند / می میرد
که تحملم نیست درد ِ پاهایت را
وقت له کردن ِ این دل / وقت عبور