حس نفرت، ناامیدی، ناراحتی، طرد شدگی، عصبانیت، حسادت، پریشانی، ضعف، شکست، دلسرد شدن، افسردگی، انتقام، آزردگی و... شما هم فقط به این دلیل که یک نفر پشت سرتان حرف زده است، دچار این احساسات شده اید؟
من از غيبت كردن خيلي بدم ميياد، اگه بفهمم كسي پشت سرم اين كار رو كرده خيلي ازش دلخور ميشم!
- اينكه غيبت نيست، داريم با هم حرف ميزنيم!
- غيبت كردن مثل خوردن گوشت برادر مُرده است!
- غيبتش نباشهها، ولي خيلي گنددماغ و چاق و زشت و بيسواد و ...است!
همه ما كم و بيش اين جملات را شنيده ايم، فرقي نميكند توي تاكسي، توي اتوبوس، هواپيما، قطار، مهماني و... هرجا كه بنشينيم خواه، ناخواه در مورد اطرافيانمان حرف ميزنيم، اما اين حرف زدن در مورد خصوصيات اخلاقي ديگران تا چه اندازه درست است؟ آيا به صرف گپ و گفتهاي دوستانه ميتوان مجوزي صادر كرد تا در مورد تمام زير و بم زندگي ديگران حرف بزنيم؟ در اين شماره از مجله به موضوع غيبت كردن ميپردازيم، عادتي زشت كه متاسفانه دامان بسياري را گرفته است.
ديگه چه خبر؟
حسين فريدپور جامعهشناس ميگويد: «به نظر من غيبت كردن درست وقتي شروع ميشود كه كسي از ما ميپرسد «ديگه چه خبر؟» فرقي نميكند كه پشت تلفن باشد يا دور هم باشيم، اين «ديگه چه خبر؟» باعث ميشه آدم براي آنكه حرفي داشته باشه وارد موضوعاتي بشه كه اولا اصلا بهش مربوط نيست، ثانيا يك جورهايي حريم خصوصي افراده، راستش را بخواهيد خود من در جواب همين «ديگه چه خبر؟» خيلي اوقات غيبت كردهام، يعني در مورد همكارم، رفتارش، اخلاقش، يا حتي افراد فاميل حرفهايي زدهام كه الان كه خوب فكر ميكنم ميبينم هيچ لزومي نداشت اونا رو بگم!»
شما چي فكر ميكنيد؟ آيا ميتوانيد با قاطعيت بگوييد كه هيچوقت پشت سر كسي حرف نزدهايد؟ آيا همه حرفهايي كه در مورد ديگران و در غياب آنها زدهايد حاضريد رودر رو هم بزنيد؟
طاهره. ك 32 ساله و كارمند يك اداره دولتي ميگويد: حداقل توي دورو بريهاي خودم كسي را نميشناسم كه هيچوقت غيبت نكرده باشه، اما خودم سعي ميكنم تا جايي كه ميشه وقتي توي يك جمع دارن پشت سر كسي حرف ميزنن دوري كنم، اما خودتون هم ميدونيد نميشه، يعني فكر ميكنن آدم داره تظاهر ميكنه، همسرم ميگه هر وقت ديدي دو تا زن دارن با هم ميگن و ميخندن مطمئن باش دارن پشت سر زن سومي غيبت ميكنن! البته خود آقايون هم دست كمي ندارن، ما توي اداره اينا رو ميبينيم، كافيه يه ارباب رجوع بياد اداره، همين كه رفت شروع ميكنن پشت سرش حرف زدن كه ديدي چطور حرف ميزد؟ ديدي دهنش بوي سير ميداد! ديدي...»
خارجيها و غيبت
شايد براي بعضي دانستن اين نكته جالب باشد كه در آن سوي دنيا هم مردم به اين شدت و حدت پشت سر هم حرف ميزنند؟
نتايج يك نظرسنجي در آلمان نكات جالبي را در اين خصوص منتشر كرده است كه نشان ميدهد ۱۵ درصد آلمانيها، چندين بار در هفته پشت سر ديگران غيبت ميكنند! براي مستدلكردن ادعاي اخير، مؤسسهاي به نام امنيد (Emnid) به سفارش مجله «ريدرز دايجست» (Reader's Digest) به نظرسنجي دستزده كه بر اساس آن ۱۱ درصد آلمانيها، حداقل يك بار در روز پشت سر همكاران يا همسايههاي خود غيبت ميكنند: «واي، شلوار طرف چه تنگه!»، «خيلي دلم ميخواد بدونم، همسايمون، آقاي ... چهطور تونسته سورتمه به اين گروني بخره!» بر اساس همين نظرسنجي، ۱۵ درصد آلمانيها، چندين بار در هفته و ۱۸ درصد آنان، حداقل يك بار در هفته پشت سر ديگران غيبت ميكنند. نظرسنجي مؤسسه امنيد نشان ميدهد كه در روستاها و شهرهاي كوچك بيشتر غيبت ميشود تا در شهرهاي بزرگ. كارشناسان معتقدند كه عدم دوستي و آشنايي با همسايهها و گمنامي در شهرهاي بزرگ دليل اصلي عدم علاقه ساكنان آن به غيبت است.
سه كس را شنيدم كه غيبت رواست
وز اين درگذشتي چهارم خطاست
يكي پادشاهي ملامت پسند
كز او بر دل خلق بيني گزند
حلال است از او نقل كردن خبر
مگر خلق باشند از او بر حذر
دوم پرده بر بيحيائي متن
كه خود ميدرد پرده بر خويشتن
ز حوضش مداراي برادر نگاه
كه او ميدرافتد به گردن به چاه
سوم كژ ترازوي ناراست خوي
ز فعل بدش هرچه داني بگوي
عادت عادي
اين قصه سر دراز دارد، بسياري از ما با توجيه «گر خواهي نشوي رسوا هم رنگ جماعت شو» در جمعهايي كه غيبت ميكنند وارد ميشويم، حرف ميزنيم و به عاقبت آن فكر نميكنيم. غيبت كردن و پشت سر هم حرف زدن چنان معمول و عادي شده است كه انگار ديگر قبيح نيست، عادت به غيبت كردن در ابتدا تنها با شنيدن غيبتهاي ديگران آغاز ميشود اما كم كم اين تارهاي عنكبوتي مانند ميلههاي فولادي به دست و زبان آدم ميپيچد و باعث ميشود عادتي زشت و ترك نشدني پديد بيايد.
علي فرهاديان ميگويد: «من اعتقاد دارم هر كسي كه از ديگري پيش شما غيبت ميكند حتما اين كار را عليه شما هم انجام ميدهد، به قول شاعر:
هركه عيب دگران پيش تو آورد و شمرد
بيگمان عيب تو نزد دگران خواهد برد
براي همين نبايد از حرفهاي كسي كه غيبت ميكند خوشحال بشويم، الان جوري شده كه بيشتر صحبتهاي مهمانيها در مورد آدمهاي غايب است، يعني ما به جاي اينكه در مورد خودمان حرف بزنيم همهاش در مورد ديگران حرف ميزنيم و متاسفانه بيشتر حرفهاي ما عيبجويي و ايراد گرفتن و غيبت كردن است، حتي وقتي به هم ميرسيم و كاري براي تفريح نداريم، يكي از ما پيشنهاد ميدهد كه بياييم غيبت كنيم!»
اينكه شما در كدام دسته قرار داريد يك بحث فردي است اما نميتوان از تبعات اجتماعي آن دامن را دور نگه داشت، بچههاي ما اولين رفتارهاي اجتماعي را از خود ما ياد ميگيرند، همه ما در زندگي مان از شنيدن خبري كه ديگري در غياب ما به غلط عنوان كرده است دل چركين شدهايم و اين كدورت به وجود آمده را به اشكال مختلف نشان دادهايم، بايد بكوشيم اندك اندك حاضر شدن در جمعهايي كه غيبت نقل و آجيل شان است فاصله بگيريم و در گام دوم خودمان را جاي آدمي كه پشت سرش غيبت ميكنيم و فرصت دفاع از خودش ندارد بگذاريم...
باور كنيم كه غيبت كردن نوعي چاقو زدن از پشت است، هيچكس دوست ندارد تا به اين حد ناجوانمرد باشد.