ماشاالله

از همین الان باید بچه هارو با حجاب آشنا کرد

از نظر بنده حجاب اینگونه نیست.

به این اشخاص بنده نمیتونم بگم بی حجاب.

باطن و ظاهره افراد بهم ربط داره،یعنی روهم تاثیر دارن،اینو من نمیگم روایت داریم

از کوزه همان بیرون تراود که در اوست

آقاي ملكي اين حرف ناپخته از شما بعيده ....!!!!!

حرف من وشما ملاك نيست ... اگه يه سر به منابه و احاديث بزنين متوجه ميشين كه حدود حجاب تا كجاست ... .

عكسهاي مزبور از بي حجابي هم بدترند ....چون به سخره و استهزاء گرفتن حجاب محسوب ميشه ... .

               هر چیزی که در جهان وجود دارد ، حجاب دارد؛

               زمین با لایه ازن محافظت می شود

               شمشیرها با غلاف خود محافظت می شوند

               جوهر و مرکب اگر بدون محفظه باشند خشک می شوند

               سیب بدون پوست فاسد می شود

               موبایل ها با قاب های رنگارنگ محافظت می شوند

               زنان جواهرات زیبایی هستند که با چشم هایشان توصیف می شوند:

               و حجاب محافظت می کند از زیبایی آنها

آقای محمودی عزیز چون ما در جایگاه پایینی قرار داریم چنین میگیم.

اگه شما هم و یا خیلی از افرادی که چنین صحبت میکنن در چنان جایگاهی باشن رفتارشون همونه.

آنان چفیه داشتند... من چادر دارم....

من چادر می پوشم، چادر مثل چفیه محافظ من است...اما چادر از چفیه بهتر است....

آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند...من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم...

آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود...من چادر می پوشم تا از نفس های آلوده دور بمانم...

آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند...من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم...

آنان چفیه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند ...من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم...

آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ...من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم...

آنان با چفیه گریه های خود را می پوشاندند... من در مجلس روضه با چادر صورتم را می پوشانم و اشک هایم را به چادرم هدیه می دهم...

آنان با چفیه زندگی می کردند... من بدون چادرم نمی توانم زندگی کنم...

 

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند... من چادرسیاهم را محکم می پوشم
تا امانتدار خوبی برای آنان باشم...