فحشا

یادش بخیر یه معلمی داشتیم میگفت من موندم اینا این شلوارا رو چطوری میپوشن با زور که بالا نمیاد کار یه کیلو گریسو وازلینم نیست.

چرا خارجي ها حجاب ندارند؟

ورژن ايراني

جهت اطلاع آندسته از عزیزانی که هنوز به نکته پی نبردند:

"محافظت شده بوسیله نود32" واژه ای است که روی شورت بازیکن ها نقش بسته. نود 32 یکی از مشهورترین انتی ویروس های موجود است.

هرگز نمازت را ترک مکن!!!
میلیون ها نفر زیر خاک....
بزرگ ترین آرزویشان بازگشت به دنیاست...
تا سجده کنند...

و لو یک سجده!!!

اگر بی حجابی تمدن است، پس حیوانات متمدن ترند .

و در آخر

حمله لشکر ساپورت ها به تهران

البته این از خاصیت های جامعه ی آوانگارد و مدپرست است که برای ذایقه سازی و هویت بخشی به پدیده های نو و گاها ناساز با فضای عمومی، اقدام به نامگذاری خاص بر روی آنها می کنند.

این تصاویر در فضای عمومی تهران براحتی قابل مشاهده است

اینکه چرا و چه کسی نام «جوراب شلواری» های سابق را «ساپورت» نهاده و اصلا این نام از خارج کشور همراه با این جوراب شلواری های رنگ آمیری شده وارد شده یا خیر، موضوع بحث ما نیست.

داستان از این قرار است که از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری هایی نمودند که منظره ی بدن نمای از زانو به پایین این پوشش ها قدری عجیب می نمود.

متاسفانه اقدامی در برخورد با این پوشش (که عملا شلوار را از زیر مانتو حذف کرده بود) از سوی هیچکدام از مبادی مسئول صورت نگرفت.

یکی از تحلیل های محتمل نیز این بود که حساسیت فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری و بهانه جویی دشمن برای شبطنت رسانه ای، دلیل جدی نگرفتن این آسیب اجتماعی می توانست باشد.

بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاه تر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواری های سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی این ساپورت ها نه تنها آفتاب بیشتری به خود می دیدند بلکه رنگ ها و نقوش بیشتری را بر اندام باربی های تهرانی تجربه می کردند.

به هر روی..

پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92 ، آمار ساپورتهایی که صاحبانشان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و چسبان را روی ساپورت ها برتن می کردند شیب تندی به خود گرفت.

این تصاویر در فضای عمومی تهران براحتی قابل مشاهده است

حالا این روزها..

ساپورت های رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است.

اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده می شوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و صرفا پیراهنی است که تا نیمی از نشیمنگاه امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامی نیم تنه ی تحتانی بدن را برعهده ی ساپورت نازک و گاها رنگ بدن خویش گذاشته اند.

روز گذشته برای دیدن فیلم «هیس!..دختر ها فریاد نمیزنند» به سینما پردیس رفته بودم تا یکی دیگر از فیلمهای سینمای مولف را ببینم.

انبوه زنان و دختران ساپورت پوشی که مردانشان با عضلات ستبر و بدنسازی شده (مردانی که حکماً به اندازه ی جوجه خروس هم غیور نبودند) دیده میشد و در این میان دخترکی با آرایشی غلیظ و موهایی افشان با ساپورتی مشکی خودنمایی می کرد چرا که با فونت نستعلیق سایز 90 و سفید روی ران ها و ساق پاهای خویش(بر روی ساپورت) اشعاری مورب و حالت ابر و باد ادبیاتی نوشته شده بود.

هرچه کردم نتوانستم قید خواندن اشعار بزنم.

دقیق تر شدم.

نوشته بود : شوش..جوادیه...راه آهن..شوش..میدان راه آهن...ترمینال جنوب..

نمی دانستم بخندم یا عصبانی شوم.

طراحی ابلیس کار خودش را برای کسانی که نمی خواهند به ساپورتها چشم بدوزند کرده بود..

چشم ها کنجکاو خواندن اشعار می شوند.

بعید نیست در آینده ی نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.

نگرانم..

نگران شهرستان هایی که قرار است مورد حمله ی ساپورت ها قرار گیرند.

پروژه ی «حیازدایی» دشمن همچنان ادامه دارد و ما همچنان در غار اصحاب کهف خوابیم.

منبع : شنود

جوراب های leg

حدیثی خواندم از پیامبر (ص) که در آخرالزمان، زنان لباس هایی خواهند پوشید که در عین پوشیدگی، عریانند!

اینان بویی از بهشت نخواهند برد. و واقعا هم این حدیث کاربردی شده این روزها.

امیدوارم با تولیدکنندگان این محصول بسیار مفسده انگیز، هرچه زودتر برخورد بشه.

	atabaki نوشته است: روز گذشته برای دیدن فیلم «هیس!..دختر ها فریاد نمیزنند» به سینما پردیس رفته بودم تا یکی دیگر از فیلمهای سینمای مولف را ببینم.

آقاي اتابكي عزيز دو سوال:

اول اينكه خودتون رفته بودين اين فيلم رو ببينيد؟

و دوم اينكه شما چندتا از اين نوع پوشش ها رو با چشم خودتون ديديد؟

ملکی جان این مطالب برگرفته از سایت مشرق به نقل از مهران موزون در وبلاگ شنود   می باشد و این سوال را باید از آقای موزون پرسید.

در مورد اینکه چند تا از این پوششها را به چشم خود دیده ام (البته من نخواستم نگاهشون کنم یهویی چشمم بهشون افتاده  )باید عرض کنم که تا حالا به این فکر نکرده بودم که بشمارمشون ولی قطعاً اگر هم چنین تصمیمی داشتم تا حالا آمارشون از دستم خارج شده بود

خدایا این چشمان پاک را از ما نگیر

آقاي اتابكي با عرض معذرت بايد خدمتتون عرض كنم كه:

حالم از اون آدرس وبلاگي كه لينك كرده بودين بهم خورد اين اولش.

حالا دوميش:

بهتون تبريك ميگم با اون چشاي پاكي كه دارين... كپي خودمين ديگه...

حالا اگه ميشه يه عكسي خودتون بگيريد و در همين پست قرارش بديد ممنون ميشم... عكس دونفره هم كه باشه چقدر جالب ميشه.... خوب نگاش ميكنيم...