باور من اگه مرده
سیل حسرت منو برده
اگه ساقم خشک خشکه
ریشه من که نمرده
اگه غربت تو صدامه
مثل سایه پا به پامه
بی صدایی موندنی نیست
حرف آخر این کلامه
واسه گفتن دیگه دیره
حالا باید زندگی کرد
هیچ درختی نمی مونه
تا قیامت تشنه و زرد
هر درختی که تو پاییز
باد وحشی پر گشود برد
اگه می خواست زنده می موند
از شکستن غم نمی خورد
مرگ آدم مرگ تن نیست
بی هیاهو گم شدن نیست
مرگ آدم مرگ نامه
با لباس که کفن نیست
تک درخت باغ ما بود
اون درخت خسته از باد
تکیه گاه ما بود
اون درخت خسته از باد
تکیه گاه خستگی ها
روی خاک کوچه افتاد
ای وای رفتیم از یاد
ای داد رفتیم بر باد
_________________
ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري