غزل
تا به راه پروازيم ميل مان خزيدن نيست
لذت از دويدن هاست فکرمان رسيدن نيست
شب اگر که خوابيده است خاطرات خورشيدي
چشم ما نمي خوابد، گريه راه ديدن نيست
او ستاره ها را هم در رصد نمي بيند
با سري که در پرهاش جرات پريدن نيست
نه، وظيفه يعني چه؟ من کمال انسانم
راز روشني دارم پوششم نديدن نيست
نه. نمي شود، هرگز، واژه هاي مرموزي است
گفتن نمي دانم، در خور شنيدن نيست
اتصال باران ها اقتدار سيلاب است
قطره اي که دريا شد، لايقش مکيدن نيست
_________________
ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري