این سینه پراز شهوت دنیاست نیا
کاخی است که با دروغ بر پاست نیا
بگذار که بی پرده بگویم آقا
گر آمدنت به خاطر ماست نیا
***********
چندیست دلم تشنه دیدار شماست
شایع شده بدجور طرفدارشماست
اما به عمل که می رسد آقا جان
انگار که بی شرم طلبکار شماست
**************
بگذار بمیرم که طرفدار نداری
آقایی و ارباب ولی یار نداری
جزنیمه شعبان که پرازگریه وشوراست
تنهایی و در شهر خریدار نداری
***********
تو نیستی و هوای شهوت عالیست
سهم دلمان کسالت و بی حالیست
بگذار که راحتت کنم آقا جان
این جمله دروغ است که جایت خالیست
***********
با زمزمه گناه رنجور شدیم
ای وای دوباره ازشما دور شدیم
کم کم دلمان سیاه وتاریک شدو ..
بر دامنتان وصله ناجور شدیم
***********
ازچیست که دل اینهمه بی سامان است
شاد است و طربناک ولی حیران است
روزیست عجیب آسمان می لرزد
...نه زلزله نیست نیمه شعبان است
محمد علي رحيمي
........................................
شهر آینه دار می شود با یک گل
پروانه تبار می شود با یک گل
گفتند نمی شود ولی می بینند
یکروز بهار می شود با یک گل...
هادی فردوسی
...................................
یک عمر تو زخم های ما را بستی
هر روز کشیدی به سر ما دستی
شعبان که به نیمه می رسد آقا جان!
ما تازه به یادمان می آید هستی!
*********
هم چاه سر راه تو باید بکنیم
هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم
این نامه ی چندم است که می خوانی
داریم رکورد کوفه را می شکنیم
*******
هر چند که خسته ایم از این حال نیا!
شرمنده! اگر ندارد اشکال نیا!
ما خط تمام نامه هامان کوفی است
آقای گلم زبان من لال نیا!
*********
سر تا سر جان ما پر از تب نشده
چون جام جنون ما لبالب نشده
ما منتظریم ماه کامل بشود
دور قمری چهارده شب نشده
***********
هر چند که بیمار تو هستیم همه
دیوانه ی دیدار تو هستیم همه
بین خودمان بماند آقا عمری است
انگار طلب کار تو هستیم همه
****
بر روز به ما اگر که سر هم بزنی
بر ریشه ی خواب ما تبر هم بزنی
آقا تو که خوب می شناسی ما را
زنگ در خانه را اگر هم بزنی...
*********
از مزرعه های کوچک بعضی ها
برچیده شود مترسک بعضی ها
آقا خودمانیم چه کیفی دارد
وقتی بزنی به برجک بعضی ها
********
این مرد که در ره است باید او را...
می ترسم اگر سر زده آید او را...
از هر که سراغ او گرفتم دیدم
در شهر کسی نمی شناسد او را
*********
ای قبله ی ابرهای بار آور تو!
دریا به نماز ایستاده در تو
باران که گرفته است تسبیح به دست
دارد صلوات می فرستد بر تو
جلیل صفربیگی
_________________
ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري