شهری که مردم بیکار او درد منه میلاجردمنه

شهری که برگشت من آنجاست میلاجردشهرمنه

شهری که پدرزدنیا رفت تنهاشدم میلاجرد منه

شهری که مردم هنگام کوچکی دستگیرم بود میلاجردمنه

شهری که روس مغول افغان قدیم یاد داره میلاجرد منه

شهرکه مقابل دشمن پرچم سفید نداشت میلاجردمنه

شهری که روس باپرچم سفید آمدنان گرفت میلاجردمنه

شهری که نام او بالا بود این وضع جلالی میلاجردمنه

شهری که الان زیر سلسلطه رفته درد میلاجرد منه

شهری که ضربه دیدشیخ بگ خان کدخدا میلاجردمنه

شهری که پاشازده مست تازی بازشد به ناروا، میلاجردمنه

**********

آینده میلاجرد دردست نسل جوان هست بس

سرپرستی شهرستان فقط ناصواب هست بس

میلاجرد فقط نان دونی شهرستان هست بس

همه جای میلاجردشهرستانی شاغل هست بس

مردم شهرمیلاجردسرگردان کارهست بس

مردم شهربهر کارراهی جاده هاهست بس

مکان اختیارمیلاجرددردست غیربومی هست بس

اهالی محترم ورزش میلاجرد مال شماهست بس

برای بیرون رفت ازاین بلا اتحادلازم هست بس

برای شهرستان شدن فقط وحدت لازم هست بس

امیدمیلاجرد فرمانداری ویژه دراستان هست بس

زمانی زیرسلطه کمیجان هستیدچنان وضع هست بس

فرمانداری ویژه حق ماهست پیگیری لازم هست بس

بهراین امر وحدت پیگیری عمومی لازم هست بس

*******

میلاجرد درشیر توی شیر هست

یاآب قطع هست یابرق نیست

هزاران نام هست هم عنوان هست

آما یک نفر پیگیر در اشکال نیست

********

ای میلاجردمن امروز هنگام دور انداختن کینه

 اختلاف قدیم ازجسم بیرون وحدت آر به سینه

همراهی دست خدا هست همه را به همراه

غیرآن هست راه  ناصواب هست مرا گمراه

***************

امید دردنیا اصل زندگی هست

ناامیدی بدان مردن یکی هست

گر بیگری ناتوانی را روزی دست

بهرتو گیرد توانایی هم زبالا دست

روزگاران اصل مهر محبت کاره ای هست

نبودآن آدمی را بی ثمر بی نشان هست

مرا امیدی هست دراین فصل سرما

بهاری همراه گل بلبل آیددشت صحرا

تنهایی درد بزرگی هست همراه انسان

بجزو خدای مهربان نیست همراه انسان

خدا راشاکرم نه یکبار بلکه هزاران بارهر بار

رونق ترقی درشهر ما نمایان هست هربار

هرچندصباحی مردم شهر بی راهه رفتن

سرعقل آمده دیگر راه ناحق را نرفتن

.جلالی. خداراشکر سرعقل آمدن اهالی

وحدت گرد آمدن شهرشد زاختلاف خالی

 **********

میلاجرد شهر پدر مادر زادگاه  من

چندصبحاحی نبود خیری ازما ومن

داخل تو  مردم بودن در اختلاف

ره گم کرده بودن مردم بااختلاف

جوانان برومند شهر پا کار آمدن

ز اختلاف تهی شدشهر باهم شدن

هرطرف هستند کوشش کارچنان

باکارکوشش نام شهررودتااسمان

هرطرف دارم نگاه ساخت هست بنا دومان

گویی جوان شد شهر دوباره آمدبهراو جان

هرآنچه گویم اصل هست دردیده نمایان

دیده نمایان هست ای برادر جان به قربان

روسیاه خالق، خدایم اما مردم آزاری نکردم

هرچه گویی کردم نگاه برناموس مردم نکردم

مال مردم بوده دست درازی بر مال مردم نکردم

اندکی در راه خدا بودم اما بندگی خوبی نکردم

خدایم مرا بشکن گرفت اما شکایت پرورگار نکردم

پرحرفی پیری هست آنهم دست ما نیست پیری نکردم

همه شب تنها بودم اما هیچ وقت شکوه نکردم

دم به دم زبانم شکرخدا هیچ دیگری عنوان نکردم

گر کسی نفرین کرد مرا هیچکس را نفرین نکردم

اندک درک عقل بودم خط عدالت بی عدالتی نکردم

.جلالی.بیان کردم با اندک گفتار صادق لاپوشی نکردم

گویا عمر آخررسید کتاب زندگی در ورق آخر هست

دیگر توان رفتن ماندن نیست ره عمر آخر هست

تهی دست غنی درکاروان همراه هم در راه منزل ابدی

نگاه به عدالتی که دارد این خدای با کشت کار ابدی

خوش بحال آنکس که بجزو ره حق نرفت

خوش به حال کسی بجزو حرف حق نگفت

خوش به حال آنکس که زندگی کرد با خوش نامی

خوش به حال آنکس بجزو کار نیکو ندارد هیچ نامی

.جلالی. خدا نگاه کند عمل مارادرتراز المیزان

شاید گذرد بلطف خدا انسان از پل صراط آسان

 **************

جلو چشم آمدن روزبروز اهسته اهسته

گذرزمان فصل به فصل اهسته اهسته

رفتندسال به سال بهرما آهسته آهسته

آمدن نونهالان جدیدبه دنیاآهسته آهسته

رفتندنسل پیران زدیده ما آهسته آهسته

زمانه روبه جلو درحال ترقی آهسته آهسته

زمان قدیم کلام ازشمر لعن بود آهسته آهسته

آیاکشتار غزه هم آنچنان هست آهسته آهسته

 قدیم اخبار دیر بگوش میرسید آهسته آهسته

خبردنیاثانیه هست رفتند خواب آهسته آهسته

.جلالی.چرا شد روزگاراین چنان آهسته آهسته

کشتار مردمان دنیا آشکار نهان آهسته آهسته

**************

شب تاریک رفت صبح آمدروز روشن شد

دیده امید بدیدن دشت گل بلبل گلشن شد

به آرامی وطن ایران زبان به دعای ثنا وا شد

هرطرف وطن آرامش هست کوشش کار امید


دردنیا میلیون هارازهست دنیای پر از راز

هرجانداری آثار داردصدادارد درحال پرواز

عقاب اوج بالای پرواز بی صدادرحال پرواز

 جالب پرنده ای کور در دنیا خفاش پر راز

بی دون چشم انبوه بی تصادف درحال پرواز

جنگ میکربی اتمی مرگ جاندار هست پراز راز

میکربی مرگ است چرا زنده مانده سوسک یک راز

.جلالی. بااندک سوادی ندانی اصل این راز

همان دنیاهزاران راز ناگفته دارد پراز راز

******

ایران گرامی ای ملک یزدان عزیز تر ازجان

گویی مردم باوحدت هستندیک تن یک جان

********

منم آن .لیلاج. که زندگی را پاک باخته ای

تویی درذهنت زمن انسان بدی ساخته ای

آماقمار باز بردش هم باخت هست

باخت آن هم با بردش یکی هست

هنگام زلزله کاخ کوخ کاه  یکیست

 انسان بی عدالت دانا نادان یکیست

فکر خوب بد فقط آن همراه ما آثار توست

.جلالی.کاشت کشاورزبرداشت همانرا رواست

******

هرطرف دنیا را که دارم کردیم نگاه

درگیری آدم هم دنیاهست درگیرگاه

کجا رفت اخلاق عقل این آدمی

آرامش ندارد این بنده خدای دمی

******

این دنیاکه گردچون توپ نما هست

 درهرنقطه آن پراز اسرار نهان هست

درهرقاره آدم رنگ زبانی زیادی هست

  آما جنک جدل در دنیاهم زیاد هست

گر این آدمی اشرف مخلوقات هست؟

چرا کشتند همدیگر اینقدرفعال هست

هرمکانی نگاه کردیم کشتاره در کشتار

آدمی بدست خود در کشتاره هوشیار

*******

مرا شب چله خدارا تنها گذشت

خداراشکر هرآن چه بود گذشت

چنان وضع را حضرت دوست رقم زد

سرفرو آمددرگاه دوست هرچه رقم زد

خودت هرچه صلاح دانی همآن هست بهتر

آدم خیر صلاح خود نداند پس تویی راهبر

******

گرکسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش

دست این طایفه ارسوی خدانیست ببخش

****

شب یلدا شب چله شب مهر بودن باهم

رسم عالی قدیم ایران باستان مهرباهم

شب چله چشم روشن چهل چراغ هست

دور هم بودن باپدر با مادر مهربان است

خداراشاکرم ازسلامت بودن مردم ایران

سلامت آرامش  عطا فرما بهرما بهرایران

*****

این چه دینی هست که کشتار بسیار دارد

این صهیونی هست که شقاوت بسیاردارد

بی گمان هیچ رسمی از پیامبرخود ندارد

پیامبر اخلاق لطف مهربان خود همراه دارد

ننگ آدمی باشد که اینگونه بهرهم رفتار دارد

کجااشرف مخلوقات کشتار بی حساب دارد

بانی این کشت کشتار ازاخلاق دین تهی هست

هرچندشکل آدمی لباس امروزی همراه او ست

کل دنیا ناظر جنگ برآتش بس بیخیال و ناتوان

 کوری دنیا آشکار زن بچه دارد بدنی پرخون ناتوان

من ندانم چرا صهیون این چنان قصاب هست

آیا در فکر انسان هست ؟ این یا که حیوان هست

ننگ دنیا برحاکمان بی خیالی هم اندازه دارد

چشم هابسته شد بر کشتار غزه کوری هم اندازه دارد

**********

ای گرامی تر از جان ملک جاویدان ما

جانم فدای نام تو ای وطن ما ایران ما

نام تو جاوید پرچم سه رنگ تاآفتاب بالا

ارتش سپاه نظامی باغیرت جان برکف حالا

مردم ایران باهم در ره وطن هستندپشتی بان

کوی برزین عکس شهیدان هست ادعادر امتحان

قدم قدم خاک مقدس انسانی به خون کشیده

پرچم خونین وطن آنهم حالا بدست مارسیده

صنایع دفاعی وطن ره خودکفایی روان است

باعلم جوانان وطن ایران تاابد جاویدان هست

نیروسه گانه دریایی هواهی زمینی

دارین این پیام هراقوام باهر دینی

هب وطن نشان ایمان جاویدان هست

نام وطن  قیام قیامت جاویدان هست

ایران وطن ما هست خاکش کفن ماهست

********

دنیا شیرتوی شیر هست دنیا

دنیا کشت کشتار هست دنیا

آیادردنیا انسان هست یاپرازکفتاراسرائیل دنیا

آیا انسان هست آیا اسرائیل انسان هست دنیا

چگونه بیان شود این روزگاران انسان ما دنیا

مات مهبوت مانده چگونه گویم اسرائیل دنیا

دفتر دستک فراوان ملل این وضع اوضاع دنیا

سلاح جدیدتک تازی این چشم فرو بسته دنیا

هرروز مرگ میری جدیدی داره دنیا شاهد دنیا

اجازه هست دنیا نام انسان اسرائیل باشد دنیا

دنیا اینگونه هست فکر انسان‌ مرگ جان انسان

دنیا این چه تکنیک هست دنیا به نامردی مرگ انسان
اشرفی دیگر معنا ندارد درنده خوی بودن انسان

عجب دنیا بی ثبات هست ایانشانی داردانسان

******

نه من این جناحم نه آن جناحم

فقط به درد ایران عزیزم مبتلایم

نه من بی ستونم نه چهل ستونم

میل دلم  وطن مادرم بسته جونم

هرلحظه در نظر خدای مهربانم

هرلحظه دردنیا درحال امتحانم

هرلحظه جان در جانم هست

نام شهرمیلاجردبر زبان هست

سرفرو برخاک پاک ایران دارم

شکرگزار خدایم نام بنده .امانم.

روح بنده بعدازمرگم زندگی درآسمانم

جسم بدن بعدازمرگم دفن ایران جانم

برهمه شهیدان وطن دایم دراحترامم

گرنبودن دفاع ازدین ایران نبودایرانم

.جلالی.قسم برشکوه جلال جایگاه خدا

وظیفه توباشد فقط خدمت بندگان خدا

****

مدت عمرانسان روزماه سال هست

طول قدانسانی سر پایین پا هست

عمل انسان براساس عمل حق هست

احترام انسان احترام همدیگر هست

عشق بروطن جزوایمان انسان هست

وطن مایه آرامش همه اهل ایران هست

هموطن اختلاف هذرکن خطرمیان هست

روزگارآرام سوریه رفته برباد ای برادر

جان آرام به ارزش کل دنیاست برادر

حرمت انسان به انسان انتظار هست

اختلاف خانمان سوزنابودی همراست

.جلالی. دراختلاف خطردرکمین هست

برادری دردین اسلام سرلوحه کارهست

وظیفه حفظ وحدت آشکار نهان هست

.امان. اختلاف خانه مردم نابودهمراست

وحدت سرلوحه همیشه  وقت زمان هست

پیرم اما یادم می آید از زمان ایام میلاگرد قدیم

 گله حیوانات اهلی اسب فراوان چمن زار قدیم

بهاران گل لاله آب فراوان چشمه زردکوه قدیم

گل های وحشی آنجا بود چون گلستان زعیم

عید تخم مرغ رنگی بود در دست جوانان  قدیم

شال آویز.پاجاه.تخم مرغ شیرینی ایام قدیم

خندان بودن دوستان در دست هم ایام قدیم

چشمه آب زلال چو چشم.درنا.درباغات قدیم

بیوک کرپی بود محل شنای نو جوانان قدیم

بازی ها دست جمعی روز شب نوجوانان قدیم

 کوه.ساری داغ.نگاه میکردی به میلاگردقدیم

چهار طرف آن سرسبزی درختان فراوان قدیم

ازهرمحلی  گله دامی  راهی چرادرمیلاگردقدیم

منزل ماآخرین خانه بود طرف شرق میلاگرد قدیم

بام ساختمان ها دیوارسنگرداشت دفاع میلاگرد قدیم

باآنکه بودن مردم اندک باسواد باج نداده میلاگرد قدیم

میلاجرد فروشی تازه باب شده نبود آن درقدیم

اختیارمادادن بغیر ننگ بر میلاجرد جدید نبود قدیم

کوزه فروشان حاکم شدن برکهن میلاجردقدیم

میلاجرددوبار فروختن بی دین این قوم قدیم

شیخ خان بگ کدخدای پرادعا بی خدای قدیم

گویا سفره فرماندار کوزه گر بودن نسل فروشان قدیم

هرطرف شهیدان گرامی خیابان کوچه جاوید هست

هرطرف خداراشاکرم شهرهنوزهم  زنده هست

هرطرف بدست جوانان برومندشهر پاینده هست

هرطرف نگاه بناهای جدید شیک بادوام

هرطرف شهرمان جوانان پرامیدبامرام

هرطرف جوانان شهر پرتلاش درحال تلاش

هرطرف جوانان ماشین بزرگ درامرمعاش

هرطرف جوانان گویا میدهدشهررا دوباره جان توان

هرطرف میلاجردشهرپاینده هست باتلاش بیکران

******

چه کس به یاد دارد این داستان را

ازعهد قدیم الان و ایران باستان را

هرطرف چشمه زاری و آب روان بود

گویی میلاجرد چون نسل جوان بود

کجارفت گل بلبل ها که باهم بودن

همه شور عشق نغمه های سربودن

آمدفصل پاییز خزان شد نمایان

رفتند دوستان تنهایی شدنمایان

خدایا به حق آن هشت چهاررت

نگهدار سلامت تمام دوستانت

مرا آرزو هست دیدن بهار را

دیدن باز نغمه خوانی بلبلان را

کجاست؟این سازمان ملل حقوق بشر

این همه دفتر دستک بی وجود بی ثمر

در این دنیا هست کشت کشتار بیشمار

هرکی هرطرف دارد جنگ جدل بیشمار

یک طرف زنان کودکان  فتاده بی سر

یک طرف داد قال ملل هیاهوی بی ثمر

یکطرف درنده خویی صهیونی بیشمار

یک طرف ز دنیا نیست خیری درانتظار

یک طرف آدمهای شیک پوش جلو چشم ما

یک طرف انسانها بی جان فتاده اطراف ما

خدایا این چه دنیای وحشی در عصرما

شیک پوش بی درد آدمها در اطراف ما

دنیا بازچه هست درنگاه چشم ما

درنده خویی آدمادرکشت کشتارما

 دنیا چقدربی تمدن بی درد درعصرما

ننگ نفرین برعامل آدم کش دوران ما

ندانم چرا انسانیت مرد به این جایگاهی رسید

عصرحاضرهیچکس به درنده خویی صهیون ندید

**********

روزی عروس خاورمیانه بوده لبنان

 ویرانه ای جلوچشم کامل شد لبنان

دنیای ما فقط درکل جنگ جدل هست

انسان آسوده نیست جنگ جدل هست

لبنان صیدا غزه جولان هست درآتش نمایان

حقوق بشرکذایی هست جلو چشم ای انسان

سازمان ملل هم چون دکورشیک درمیان هست

متوسل به او ندارد ثمر چون دست نشان هست

****

اسرائیل تاحالا زدی حالا نوبت خوردن توست

حالا این ایران هست بدان که حریف توست

توی که نامردبودنت زن بچه را کشتی

حالا مشتی بردهانت هست هرچه کشتی

******

آدم امروز جلاد هست آیا انصاف هست ای خدا

این چه وضع هست آشکار پنهان ای خدا

آیامعرفت از این انسان نمایان هست ای خدا

درنده خویی چون کفتار، انسان هست ای خدا

یک طرف حق پرستان هستنداعتراض بیشمار

یک طرف درنده خویی آشکار صهیونی بیشمار

اروپا امریکا این گونه حقوق بشر هست درشما

انبوه جسم بی جان زنان اطفال کشتار درشما

صدپنجاه هزار جسم زخمی بی جان در غزه

این هست حقوق بشرامریکایی اروپایی غزه

غزه لبنان خرابه ای در جلو چشم ماشد نمایان

هزاران کشته مظلوم مردم اطفال پیرشد نمایان

لطف عدل خدا پناهگاه هست دارم پرامید

اما هیچ کس از سازمان ملل خیری ندید

******

آیا این هیولای آدم کش، آدم هست؟

نتوان بیان کرد او چجور آدم هست

این سازمان ملل هم پوشالی هست

سازمان حقوق بشرهم ناتوان هست

این هیولای فرزند نامشروع اروپاامریکاست

چو سگ هار درمیدان به حال خود رهاست

دنیا این همه شده بی خیالی، چراست ؟

نظاره گر شده بخونباز یاغی، رواست ؟

این انسان ز تمدن فرهنگ ندارد اثر

زاخلاق دین دنیا خود هم ندارد خبر

این صهیون درنده خو دردنیا بلاست

این گروه ازاخلاق دین کاملآ جداست

این هیولای درفکر گرفتن کل دنیاست

 بیدار شدن عموم کل مردم دنیا رواست

*******

خدایا چرا اینگونه هست عصر جدید

در آن سگ هار چو صهیون آمد پدید

چرا سران دنیا اینقدر هستند بیخیال

دادن به مظلوم کش ها اینقدر مجال

یک طرف جسم بی جان زنان پیران

یک طرف طفلان بی سر بی خانمان

یک طرف هرروز خبرشهادت مردان خدا

یک طرف آتش صهیون شیطان بی خدا

**********

یحیی نه کاخ داشت او با کاخ بیگانه بود

درمیان خانه های ویرانه زندگی می نمود

عمر خود را نفروخت به دنیا اویکرنگ بود

باتمام وجود درجدال با دشمن تکدانه بود

دراین دنیا پررنگ به رنگ عصر جدید

هیچ فردی چون امثال اونصرالله ندید

سنوار مرد میدان گویی اسوه افسانه بود

امروزه چون او کمتر می توان پیدا نمود

**********

گروهی درمجلس آدم نماهای شیک پوش

کف زدن برجانی جلاد. کودک مظلوم کش

درجنگ جهانی بابمب اتم کشتارکردن

حالامثلا هستندحامی بشربابمب دوتن

آدمی شیکپوش اینگونه رفتار دارد

درعمل کشتاربی شماری درآثار دارد

************

خدایامرا بهترین حامی نگهبان تویی

مرا بهترین عنوان برای شما تویی

سزاوار تویی جلوی سرنهادن به خاک

مرا افتخاراین عمل راهت سینه چاک

مراچشم دادی تانگاهم باشدبهرکوه برزن

**********

به به باران آمد زمین هم پاک شد

روح آدمی هم از بدی تهی پاک شد

زمین خواب زمستانی خود را آغاز کرد

دیدن جالب دربهاردیگری گل دهن بازکرد

این زمین هست درظاهرسکوت باطن تلاش

پیش رو آدمی هست آمدن بهاران پر تلاش

************

ای مردم ایران سربلند چون کوه دماوند

فکر زلال پاک شما چون چهل چشمه الوند

در دیوارهرکوی برزن عکس شهیدان دلبند

مردم ایران عزیزمیدارد نام شهیدان دلبند

ما از نسل، نامدار فارس قشقایی هستیم

عبدالله. چتگر در کمیذان میلادگرد هستیم

عبدالله در میلاگرد کاروانی پارچه از همدان داشت

درمیلاگرد پارچه را نقش های گوناگون میگذاشت

طالب، درمیلاجرد دو زن اختیار نمود

باهمین کاراختلاف پازندگی خود وا نمود

عبدالحسین، پدرآدم آرامی دست دل باز بود

دست خیرداشت برتهیدستان همراهی مینمود

امان، درکودکی خود از دست داد پدر

چهار فرزندافتادن درروزگار به دردسر

حالا چهار فرزند پدر دارن زندگی با آبرو

هیچ وقت نکردن زندگی خلاف بی آبرو

*-*-*-*-*-*-*-*-*-

خدایا اگر گرفتار تو نباشم چه کنم

گر همه وقت یاد تو نباشم چه کنم

هرچه به من دادی لطف تو بود

 گر چیزی ندادی همانم حق بود

خدایا بی تو باغ رضوان را چه کنم

خدایا بی تو نام انسان را چه کنم

جلالی کم کن تو این حرف ع بس

حق تو در دنیای فانی این بوده بس

دفتر عمر ما سر آمد آخر شد

روزگارگذشت عمرما طی شد

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

ای پاییز بامیوه هارنگ برنگ برگ درختان قشنگ

به امیددیدن بهار پرآب پرباردشت گلگون قشنگ

مردم دست به دعاخیرو نگاه برآسمان خدا

لطف حضرت حق باشدبرمردم مظلوم روا

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

چرخه روز گار باب دل ما ن شد

یک همدل هم بهر ما پیدا ن شد

هرچه بیشتر تلاش کردم شد بی اثر

گویی همین حق من بودالباقی بی ثمر

آنچه گفتم شاید همین سهم من بوده بس

شاید هم باتلاش نیست هرچه بوده بس

آیا چنان هست حق ما و خشت بهشت

آیا هست بهر ما هم حقی دیدن بهشت

بهترین راه حق داشتند دل دریا دل پاک

دیگر زداشتند نداشتند تهی دست بی باک

.جلالی.آسان گیر الباقی عمر پیش رو

زبانی زشکوه نگوشکرحضرت حق بگو

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

شمال جنوب ایران ماپراز آب روان

دامنه های بلند پراز برف آب روان

کویرمرکزی کم آب چوپیر بااعصا روان

ایران ندارددرست مصرف کردن آب نان

کشاورز آبیاری  اودرحال غرق آبی هست

این  وضع هم جوب هم چاه او خالی هست

کلآ ایرانی نیست درحال صرفه جو

از ریخت پاش بی نهایت ایرانی بگو

اگر آبیار بارانی قطره ای درکشاورزی شود

محال هست آب گران روان هدر زدستها رود

ایران نداردزمصرف روز مره خودصرفه جو

نشان کلام قطعی آب برق گاز درآینده بجو

شهرماساختمانهاجدیدنماچوچهل چراغ روشن شده

صرفه جوی درکارنیست چشم هم چشمی باب شده

حضرت محمد(ص) حضرت علی (ع)یک فاطمه(س)داشت

این گل تکدانه شیعه درهرخانه یک نام داشت

آمار نام فاطمه(س) اولین نام خانواده ها هست

آفرین آن پدر مادری که فاطمه چو گل داشت

********

دید ما چو پنجره ای اندک برجهان هست

هرچه آدمی زجهان دانست بازنهان هست

دیده عقل مهبوت ازکارزارجهان هست

مردم جهان نگران ازجنگ جهان هست

این چه تمدنی هست که درکشور جهان هست

مردم به کشتارهم مشغولن این ننگ جهان هست

ابرقدرت درحال کشتار کشورهای کوچک هست

کشورهای کوچک وغزه دنبال یک لقمه نان هست

.جلالی.ناتوانی ازعوض کردن اوضاع جهان

خواهی نخواهی نگران هست اوضاع درامتحان

*******

دنیا درتلاطم جنگ جدل

گویی پرکشیده رفته عقل

این جهان چرا گشت اینچنین

مردم حال کشتار اهل رو زمین

رحم دوست داشتن مردم رفت کنار

گردوستی دیدی بهریادگاری تو نگهدار

این ابرقدرت آدمکش درعصرجدید

آدمی در ذات او به قهقرایی رسید

بهرنفت معدن سرزمین به جان هم افتادن

بهرکشتن همدیگر عقل انسانی زدست دادن

*******

بلبل دیوانه گل هردو دیوانه هم

انسان مات مهبوت دیوانه هردم

انسان زمانی در راه رفاه زمانی پی هم

جهت نابودی هم درپی جنگ جدل باهم

انسان کامل درپی دوست داشتن دوست

یادر راه دوست جان خود دادن با دوست

*******

چه مرغ طوفانهاآمدن باطوفان رفتند

درروی زمین نام داشتند بی نام رفتند

چرخ زمانه چندصباحی بود باب دل

بادل بیدل خوش خیالی بود باب دل

درآخرعمرتهی دست بی نشانی رفتند

اوصباحی که دلبری میکرددلبری را چند

دلبری خریدار دلبری باهم بی نشان رفتند

این هست نام نشان روزگارآخرباهم رفتند

گروهی مست گروهی به درگاه خدادست بدعا

ماهم دل بدل وطن مادری کرده ایم دست بدعا

********

معلوم هست بعد فصل سرما گل بلبل به گلستان بازآید

معلوم نیست ز کسی جان رود کسی به جان آید

معلوم نیست چه کسی بالارود کسی پایین آید

معلوم نیست چکس به بند رود چه کس آزاد آید

معلوم هست شاد غم چو گویی کف ترازو باهم آید

معلوم هست روزگار فصل گرماسرما پی هم آید

بعدازتولد طفل کوچک برومندشود قدرتمند آید

بعداز عمرطولانی پیرناتوان شده عمرش بسرآید

بعداز رفتن مازدنیا فراموشی ماهم پس سرآید

.جلالی.شکوه ای نیست کاردنیا بهرماهم بسرآید

*********

آیا امروز الان عصرعاشور است

بچه های یتیم غزه الان کجاست

آیاالان زمان شمر سنان کفارهست

آیا الان خبری زحقوق بشری هست

گروهی سرگرم بازی دربازی دنیاست

گروهی پابرهنه درصحراغزه چوکربلاست

دنیاشیرتوی شیردرجلوچشم ما رهاست

سکوت نوع بشر زدیده خودکه افد زاست

.جلالی.روزگار ما حق باطن درحال جنگ رهاست

ای خدای مهربان کمکی براهل حق خود سزاست

********

دیروز راهی بودم تا پل دوآب

دریغ در رود خانه یک جرئه آب

کشاورز امروز درقرآبی آب ازبین می برد

دام کشاورز امروز در صحرا خشک می رود

جهت آبیاری بارانی برکشاورز نیست راهنما

کشاورز با آبیاری قدیمی در زمین خود رها

********

این روزها دنیا درجنگ کشتارهایی بی انتها

بهم ریخته اوضاع دراین دنیابه جنگ مبتلا

عقل خرد آدمی روبه نابودی خود آدمی رها

دسته دسته آدمی جنگ مشغول هستندچرا

دنیا مادی حال خوردن کشور اطراف خود

آنچه قابل بیانه مرده اخلاق انسانی خود

مهرمحبت انسانی دردنیاامروز رفته کنار

دیگر زندگی خانواده باهم دور از انتظار

مردم در زندگی تک نفری را اختیار کرده است

زندگی مشترک تک فرزندی انتخاب کرده است

*******

مرا در کودکی پدر رفت یتیمی شد نمایان

چندصباحی زندگی آرام بود تنهایی نمایان

چه حکمت بودمرا این وضع اوضاع

زندگی تنهایی سخت هست اوضاع

لابد مرا در تنهایی حق بود رقم خورد

حق این بود درتنهای جسم جانم آسود

.جلالی.قصه کم گو جمع کن این داستان را

صبوری کن نگویدکلامی نگاه آخر داستان را

*******

بعداز رفتند جان ماجهانی نتواند به مادهد جانی

وراث زند برجان مال دنیا آتشی که ندانی چنانی

چونکه وراث زحمتی ندارد به دستی آوردن مال

ریخت پاشی آنچنانی که گویی آتش افتاده بر مال

اگر خوردی بخشنده بودی نام تو جاویدان است

اگر تهی دستی نگرفتی بدان سهم توگمنامی است

وراث به حال تونگران نبوده بدان نیست

بعدازتو خوردن مال مثل جرعه اب هست

بعداز فوت پدردو روز باپیراهن مشگی وارث

امادراصل بعداز دوروز بفکر ارث میراث وارث

جهت گرفتند مال  درجنگ جدل هست وارث

همه باهم جنگ بعدآ راهی دادگاه هست وارث

.جلالی.تواز دیده خود گفتی چند کلامی

بدان تو هم این داستان عیانه گرنخواهی

برادرخواهر سرارث میراث قهرکرده باهم

بین اونهاجنگ جدل هست هروقت دمادم

*****

روزگار هرروز دردنیا بازی بسیاری داره

هر روز صفحه تاریخ قصه دیگری میاره

*********

بوی فتنه به عراق ایران می رسد

اسرائیل دارد به جولان می رسد

اسرائیل آزاد درسوریه جولان می دهد

کاخ ماشین شلوار اسد به حراج میرسد

قاسم حسن عباس همدانی درمیدان نبود

روز شادی اسراعیل جولان دادن او بود

اسد چون گربه ای ملوس به روسیه میرسد

دست تاراج جدیدآ هرکسی خواست میرسد

بابرنامه بمباران اسرائیل در هرمکان

 سوریه به فنا رفت ذلیل شد روشن عیان

 *****

اسد بی وجود ملوس وقتی ازسوریه فرار نمود

پای اسرائیل راجهت نابودی کشور سوریه گشود

این.. اسد..چون شیر بی یال دم در افکار عموم

چون گربه ای ملوس خارج شد رفت ازدید عموم

*******

بزرگی برانسان بزرگ رواست

درعمل گفتاراو باشد رو نماست

انسان امروز در عصر هوشیاری بیداریهست

فکر انسان بی محبت محک انسانی خالیهست

فقط انسان باحرمت محبت بهرهم باشد عیان

جهت احترام انسان نمایان باشد عمل زبان بیان

امروز شهادت حاج قاسم هست

او انسان حاکم برجان دل هست

حسرت امروز او نیست درمیان

او بودالگوی زمان نسل پیرجوان

******

روزگاربیدارهست ما درحال خواب خواب

آما بیدار نیست اهل خواب با چنگ رباب

عزیزان زمان اوضاع خودرا  دریاب

سکون بیثمر دراین زمان ندارد جواب

****

زندگی امروز مثل حباب یاغرق توی آب

روزگار و مردم درآتش دنیا غرب خواب

یک طرف ترازو غزه خرابه درغرق خون

طرف ترازو آمریکا در آتش گرفتار جنون

گویاچنان هست وضع اوضاع درآخرزمان

آتش چو آب روان هست بر سوی آسمان

درغزه بمب دست ساز انسانی آید به سر

در آمریکا دریای ز آتش روان آید به سر

دیروز گروهی بودن شمشیر بدست

همانان شیک پوش شدکراوات بست

هرانسانی خانه وطن خود دارد احترام

بودن غربت درد هست آنهم غذاب تمام

*******

ای میلاجردکهن شهرمامن

داخل قلب وطن ایران من

چند آدمی ترا دادن به باد

دست دوست نادانی فریاد

ای دوست اصل کاروحدت هست

وحدت در شهرترقی همراه هست

شهر من یاد تو پراز اتفاق حادثه

آیاحادثه بین برداشته شده رفته

.جلالی.پیر زمانه ناگواری دیده ازروزگار

مردم شهرم باهم  هستند باوحدت افتخار

نام انسان کمک برانسان همنوع ارزش هست

هنگام گرفتار همنوع درتلاش کوشش هست

*****

بعدفصل زمستان سرمابرف باران

بهارگلهای خندان دشت شودنمایان

این فصل سرما برما خواهد گذشت

آفتاب گرم آسمان برما خواهدگذشت

این روزگاران دنیا تاقیامت خواهدگذشت

این قیام سکون فصل هاسرد خواهدگذشت

انسان های بیشماری در دنیاخواهد گذشت

این چرخه روزگار باما بی ماخواهدگذشت

آدمی درپی باغ رضوان هست سرگردان

باغ رضوان آدمی وجود توست سرگردان

آدمی خیر خودصاحب باغ رضوان شود

غیر این ای .جلالی. عمل تو بی ثمر شود

******

ای خدای من بنده ای ناتوان هستم دربند تو

ای خدای دردشیرین ما شیرین تر از قند تو

ای زندگی گهی شیرین گهی زهر بهتر ز تو

ای زندگی جوانی خامی پیری ناتوانی ز تو

ای جوان ازهرچه گذشتی ازخدای کن حذر

این خدا هست مواظب تو زندگی دارد نظر

ای هرچه کاشتی همانا فقط بهر توست

ای هستید صاحب اعمال آیا نیکوست

ای بنده دنیای حاصل کشت کار است

این خدای توانا پی گیر آثار کار هست

ای.جلالی.امیدهست برلطف حضرت حق

انسان عاقل ندارد راه دیگر بجزو راه حق

*****

ای آدمی که هستی درآسمان درحال پرواز

اول پدیده خاکی آخرش هم باخاک هم آواز

اندیشه انسان نه باشد چگونه بودن این راز

بهرچه پیش آمد داستان انسان این همه راز

چراحضرت حق بخودش احسن زخلقت انسان

این جنگ جدل جهان بهرسو رسوار شده انسان

ای.جلالی. گر انسان بهر امتحان بود انسان


آیا اثری مانده درمیدان امتحان بهرانسان

دردنیای بلوک شرق غرب جنگ جدل فراوان

منزل آدمی هم گویا هست بدین سان نمایان

آن زمان قدیم انسان بود بااخلاق دردنیا آزاد

الان دیگر حق خوری سهم سرلوحه کارهافتاد

زمانی یک مو سبیل جوانمرد برگ ضمانت بود

نسل جوان فقط امروزه راه دغل کاری پی نمود