گروهی مست گروهی به درگاه خدادست بدعا
ماهم دل بدل وطن مادری کرده ایم دست بدعا
********
معلوم هست بعد فصل سرما گل بلبل به گلستان بازآید
معلوم نیست ز کسی جان رود کسی به جان آید
معلوم نیست چه کسی بالارود کسی پایین آید
معلوم نیست چکس به بند رود چه کس آزاد آید
معلوم هست شاد غم چو گویی کف ترازو باهم آید
معلوم هست روزگار فصل گرماسرما پی هم آید
بعدازتولد طفل کوچک برومندشود قدرتمند آید
بعداز عمرطولانی پیرناتوان شده عمرش بسرآید
بعداز رفتن مازدنیا فراموشی ماهم پس سرآید
.جلالی.شکوه ای نیست کاردنیا بهرماهم بسرآید
*********
آیا امروز الان عصرعاشور است
بچه های یتیم غزه الان کجاست
آیاالان زمان شمر سنان کفارهست
آیا الان خبری زحقوق بشری هست
گروهی سرگرم بازی دربازی دنیاست
گروهی پابرهنه درصحراغزه چوکربلاست
دنیاشیرتوی شیردرجلوچشم ما رهاست
سکوت نوع بشر زدیده خودکه افد زاست
.جلالی.روزگار ما حق باطن درحال جنگ رهاست
ای خدای مهربان کمکی براهل حق خود سزاست
********
دیروز راهی بودم تا پل دوآب
دریغ در رود خانه یک جرئه آب
کشاورز امروز درقرآبی آب ازبین می برد
دام کشاورز امروز در صحرا خشک می رود
جهت آبیاری بارانی برکشاورز نیست راهنما
کشاورز با آبیاری قدیمی در زمین خود رها
********
این روزها دنیا درجنگ کشتارهایی بی انتها
بهم ریخته اوضاع دراین دنیابه جنگ مبتلا
عقل خرد آدمی روبه نابودی خود آدمی رها
دسته دسته آدمی جنگ مشغول هستندچرا
دنیا مادی حال خوردن کشور اطراف خود
آنچه قابل بیانه مرده اخلاق انسانی خود
مهرمحبت انسانی دردنیاامروز رفته کنار
دیگر زندگی خانواده باهم دور از انتظار
مردم در زندگی تک نفری را اختیار کرده است
زندگی مشترک تک فرزندی انتخاب کرده است
*******
مرا در کودکی پدر رفت یتیمی شد نمایان
چندصباحی زندگی آرام بود تنهایی نمایان
چه حکمت بودمرا این وضع اوضاع
زندگی تنهایی سخت هست اوضاع
لابد مرا در تنهایی حق بود رقم خورد
حق این بود درتنهای جسم جانم آسود
.جلالی.قصه کم گو جمع کن این داستان را
صبوری کن نگویدکلامی نگاه آخر داستان را
*******
بعداز رفتند جان ماجهانی نتواند به مادهد جانی
وراث زند برجان مال دنیا آتشی که ندانی چنانی
چونکه وراث زحمتی ندارد به دستی آوردن مال
ریخت پاشی آنچنانی که گویی آتش افتاده بر مال
اگر خوردی بخشنده بودی نام تو جاویدان است
اگر تهی دستی نگرفتی بدان سهم توگمنامی است
وراث به حال تونگران نبوده بدان نیست
بعدازتو خوردن مال مثل جرعه اب هست
بعداز فوت پدردو روز باپیراهن مشگی وارث
امادراصل بعداز دوروز بفکر ارث میراث وارث
جهت گرفتند مال درجنگ جدل هست وارث
همه باهم جنگ بعدآ راهی دادگاه هست وارث
.جلالی.تواز دیده خود گفتی چند کلامی
بدان تو هم این داستان عیانه گرنخواهی
برادرخواهر سرارث میراث قهرکرده باهم
بین اونهاجنگ جدل هست هروقت دمادم
*****
روزگار هرروز دردنیا بازی بسیاری داره
هر روز صفحه تاریخ قصه دیگری میاره
*********
بوی فتنه به عراق ایران می رسد
اسرائیل دارد به جولان می رسد
اسرائیل آزاد درسوریه جولان می دهد
کاخ ماشین شلوار اسد به حراج میرسد
قاسم حسن عباس همدانی درمیدان نبود
روز شادی اسراعیل جولان دادن او بود
اسد چون گربه ای ملوس به روسیه میرسد
دست تاراج جدیدآ هرکسی خواست میرسد
بابرنامه بمباران اسرائیل در هرمکان
سوریه به فنا رفت ذلیل شد روشن عیان
*****
اسد بی وجود ملوس وقتی ازسوریه فرار نمود
پای اسرائیل راجهت نابودی کشور سوریه گشود
این.. اسد..چون شیر بی یال دم در افکار عموم
چون گربه ای ملوس خارج شد رفت ازدید عموم
*******
بزرگی برانسان بزرگ رواست
درعمل گفتاراو باشد رو نماست
انسان امروز در عصر هوشیاری بیداریهست
فکر انسان بی محبت محک انسانی خالیهست
فقط انسان باحرمت محبت بهرهم باشد عیان
جهت احترام انسان نمایان باشد عمل زبان بیان
امروز شهادت حاج قاسم هست
او انسان حاکم برجان دل هست
حسرت امروز او نیست درمیان
او بودالگوی زمان نسل پیرجوان
******
روزگاربیدارهست ما درحال خواب خواب
آما بیدار نیست اهل خواب با چنگ رباب
عزیزان زمان اوضاع خودرا دریاب
سکون بیثمر دراین زمان ندارد جواب
****
زندگی امروز مثل حباب یاغرق توی آب
روزگار و مردم درآتش دنیا غرب خواب
یک طرف ترازو غزه خرابه درغرق خون
طرف ترازو آمریکا در آتش گرفتار جنون
گویاچنان هست وضع اوضاع درآخرزمان
آتش چو آب روان هست بر سوی آسمان
درغزه بمب دست ساز انسانی آید به سر
در آمریکا دریای ز آتش روان آید به سر
دیروز گروهی بودن شمشیر بدست
همانان شیک پوش شدکراوات بست
هرانسانی خانه وطن خود دارد احترام
بودن غربت درد هست آنهم غذاب تمام
*******
ای میلاجردکهن شهرمامن
داخل قلب وطن ایران من
چند آدمی ترا دادن به باد
دست دوست نادانی فریاد
ای دوست اصل کاروحدت هست
وحدت در شهرترقی همراه هست
شهر من یاد تو پراز اتفاق حادثه
آیاحادثه بین برداشته شده رفته
.جلالی.پیر زمانه ناگواری دیده ازروزگار
مردم شهرم باهم هستند باوحدت افتخار
نام انسان کمک برانسان همنوع ارزش هست
هنگام گرفتار همنوع درتلاش کوشش هست
*****
بعدفصل زمستان سرمابرف باران
بهارگلهای خندان دشت شودنمایان
این فصل سرما برما خواهد گذشت
آفتاب گرم آسمان برما خواهدگذشت
این روزگاران دنیا تاقیامت خواهدگذشت
این قیام سکون فصل هاسرد خواهدگذشت
انسان های بیشماری در دنیاخواهد گذشت
این چرخه روزگار باما بی ماخواهدگذشت
آدمی درپی باغ رضوان هست سرگردان
باغ رضوان آدمی وجود توست سرگردان
آدمی خیر خودصاحب باغ رضوان شود
غیر این ای .جلالی. عمل تو بی ثمر شود
******
ای خدای من بنده ای ناتوان هستم دربند تو
ای خدای دردشیرین ما شیرین تر از قند تو
ای زندگی گهی شیرین گهی زهر بهتر ز تو
ای زندگی جوانی خامی پیری ناتوانی ز تو
ای جوان ازهرچه گذشتی ازخدای کن حذر
این خدا هست مواظب تو زندگی دارد نظر
ای هرچه کاشتی همانا فقط بهر توست
ای هستید صاحب اعمال آیا نیکوست
ای بنده دنیای حاصل کشت کار است
این خدای توانا پی گیر آثار کار هست
ای.جلالی.امیدهست برلطف حضرت حق
انسان عاقل ندارد راه دیگر بجزو راه حق
*****
ای آدمی که هستی درآسمان درحال پرواز
اول پدیده خاکی آخرش هم باخاک هم آواز
اندیشه انسان نه باشد چگونه بودن این راز
بهرچه پیش آمد داستان انسان این همه راز
چراحضرت حق بخودش احسن زخلقت انسان
این جنگ جدل جهان بهرسو رسوار شده انسان
ای.جلالی. گر انسان بهر امتحان بود انسان
آیا اثری مانده درمیدان امتحان بهرانسان
دردنیای بلوک شرق غرب جنگ جدل فراوان
منزل آدمی هم گویا هست بدین سان نمایان
آن زمان قدیم انسان بود بااخلاق دردنیا آزاد
الان دیگر حق خوری سهم سرلوحه کارهافتاد
زمانی یک مو سبیل جوانمرد برگ ضمانت بود
نسل جوان فقط امروزه راه دغل کاری پی نمود
_________________
ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود...
آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو مي دهد..
الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .
بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم و آزادمان كن تا اسير نگرديم.
سردارشهيد شوشتري