ارسال مبحث جديد پاسخ به مبحث  [ 2 پست ] 
نويسنده پيغام
 موضوع پست: آیا عاشقی با ازدواج از بین می​رود؟
پستارسال شده در: جمعه 17 خرداد 1392, 12:18 pm 
عضو ویژه
عضو ویژه
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:يکشنبه 19 آذر 1391, 8:49 pm
پست ها :
472 پست
تشکر کرده اید:
2691 مرتبه
تشکر شده:
1387 مرتبه در 223 پست ها

محل تولد: ميلاجرد

● نقطه پایان عشق کجاست؟


جسم ما گرایش هایی دارد که اسمش میل است. مثلا من به این شیرینی میل دارم و این یک گرایش یکسویه محدود است. می گویم یک سویه چون من به شیرینی میل دارم ولی شیرینی به من میلی ندارد و می گویم محدود چون گرایش من هم تا زمانی است که شیرینی را نخورده باشم. وقتی بخورم و سیر شوم دیگر میلی به آن ندارم.


همین گرایش یک سویه می تواند نامحدود باشد. مثلا من گل ها را دوست دارم ولی معلوم نیست گل من را می خواهد یا نه. این می شود حب یا دوست داشتن چون نامحدود است ولی یک طرفه. علاقه یک خانم به طلا و جواهر هم مشابه همین است، محدودیت ندارد و مثل میل به غذا و شیرینی نیست که از آن سیر شود ولی یک طرفه است.


حالت سوم می شود گرایش دو سویه محدود؛ یعنی دو نفر همدیگر را دوست دارند ولی این دوست داشتن محدود است و بالاخره یک جایی تمام می شود. به این دوست داشتن می گویند شوق. بیشتر احساساتی که ما از آن به عنوان عشق یاد می کنیم در واقع شوق است. یعنی اشتیاق شدیدی که تمام می شود.


حتی عشق های تاریخی هم بیشترش شوق بوده ولی چون به هم نرسیده اند، تمام نشده. مطالعات نشان می دهد نقطه پایان این شوق های به ظاهر بی پایان نقطه به هم رسیدن است. یعنی ۲نفر همدیگر را در حد مرگ دوست دارند ولی به محض اینکه به هم می رسند این علاقه شروع به کم شدن می کند.


همین است که خیلی از جوانانی که عاشقانه همدیگر را دوست دارند و زمین و زمان را به هم می ریزند تا با هم ازدواج کنند از همان ماه عسل اختلاف هایشان شروع می شود و زندگی شان دوامی ندارد. در واقع  آنها هیچ وقت عاشق هم نبوده اند و فقط اشتیاق شدیدی نسبت به هم داشته اند که به اشتباه نامش را عشق گذاشته اند و به بیراهه رفته اند. در واقع شوق همان هوس است.


● یعنی همه عشق​ها روزی از بین می​رود؟


اما حالت چهارمی هم وجود دارد؛ یعنی خواستن دو طرفه نامحدود. این نوع خواستن یک خواستن بی حد و مرز است که برتر و متعالی تر از همه خواستن های دیگر است و می شود نام عشق بر آن نهاد. حالت زمینی این نوع دوست داشتن عشق میان مادر و فرزند است؛ رابطه ای نامحدود و دوطرفه. هر کدام از ما در زندگی یک وضعیت موجود داریم و یک وضعیت مطلوب. من موجود چگونه باید به من مطلوب تبدیل شوم؟ مسیری که مرا به حالت مطلوب هدایت می کند عشق است ولی آیا عشق به تنهایی می تواند؟ اینجاست که پای عقل به میان می آید. عقل به ما تاکتیک می دهد. روش می دهد که چطور به پشتوانه عشق به وضعیت مطلوب برسیم. عقل به ما نشان می دهد وقتی دچار هیجان عشق هستیم چطور اشتباه نکنیم و در بهترین مسیر قدم بگذاریم.


● چطور مطمئن شویم احساسی که به یک نفر داریم همان عشق است؟


عشق از دوست داشتن مجزاست ولی گاهی به دلیل شباهت هایی که با هم دارند اشتباه گرفته می شوند وگرنه هرکدام از اینها یک مقوله جداست. اگر بخواهیم با مفاهیم آکادمیک صحبت کنیم، دوست داشتن همان چیزی است که در عربی می گویند «حُب» و از جنس عالم دوم است ولی عشق از جنس عالم چهارم است.


از این تعاریف متوجه می شویم عشق و دوست داشتن به اندازه دو دنیا با هم تفاوت دارند و این تفاوت کمی نیست. حتما می پرسید منظور از ۴ عالم چیست؟ این عالم ها مقوله پیچیده ای دارند ولی در یک تعریف ساده باید بگویم این چهار عالم عبارتند از: اول، طبیعت که همین جهان ملموس است.


دوم، فطرت که عالم معناست. سوم، طینت که می گویند ترکیب عالم اول و دوم است و چهارم، حیرت یعنی همان عالمی که پیامبر(ص) در معراج دید و متحیر شد و گفت: «خدایا تو را آنقدر که باید نشناختم.» بعضی ها معتقدند بالاترین درجه دوست داشتن عشق نام دارد. یکی از حکما هم عشق را مستی عقل معرفی کرده است.


در حقیقت عشق یک مقدمه دارد به نام شناخت و معرفت و یک موخره به نام ایثار و فداکاری. اگر کسی را با معرفت آنقدر دوست داشته باشید که برایش ازخودگذشتگی کنید، عاشقش هستید.


● سن عاشقی در مردان چند سال است؟


هر چیزی یک سنی دارد؛ مثل سن بلوغ. بچه ای که خیلی عقلش می رسد ولی هنوز به سن بلوغ نرسیده بالغ نیست یا برعکس، کسی که به سن بلوغ رسیده ولی آثار بلوغ در او وجود ندارد هم بالغ نیست. در این جهان همه چیز تابع زمان و مکان است. هر چیزی باید بر روال طبیعت بگردد.


 از ۹ ماه ماندن بچه در رحم مادر تا کشیدن ۴ درد زایمان که باعث جفت شدن جمجمه بچه می شود همه چیز در طبیعت قانون دارد. در عاشق شدن هم سن مهم است. یک نوجوان اگر احساس می کند عاشق شده است هنوز بلوغ عقلی اش کامل نشده و نمی تواند برای آینده برنامه ریزی کند.


اگر بخواهم از دید علمی بگویم عقل مردها تا ۴۰ سالگی کامل نمی شود. اصلا همین است که می گویند دوران چل چلی! همین است که باعث می شود هرقدر هم طرفین به عشق شان مطمئن باشند باز نیاز به مشاوره دارند و نباید بی گدار به آب بزنند.


● تا کی برای عاشق شدن فرصت داریم؟


در تکامل سنی انسان ها یک تقسیم بندی جالب وجود دارد؛ می گویند اگر کسی بخواهد زیبا شود تا ۲۰سالگی می شود، اگر بخواهد قهرمان شود تا ۳۰ سالگی می شود، اگر بخواهد عاقل شود تا ۴۰ سالگی می شود و اگر بخواهد عارف شود تا ۶۰ سالگی می شود. به اصطلاح می گویند اگر تا این سن شد، شد و اگر نشد دیگر فایده ندارد.


البته این بیشتر درباره مردان صدق می کند و زنان تکامل سریع تری دارند. با اینکه در داستان ها می گویند خورشید خانم ولی در واقع  رفتار زن ها شبیه ماه است. تقویم شان هم تقویم قمری است. زن و مرد مساوی نیستند، معادلند و زنان هم در خلقت و هم در رفتار اجتماعی برتر از مردان هستند.


زن برای مادر شدن آفریده شده و مرد برای پدر شدن. زن باید زن باشد و مرد باید مرد باشد. یعنی زن نیاز به زنانگی دارد و مرد، مردانگی. زنانگی یعنی ایجاد آرامش و مردانگی یعنی ایجاد آسایش. زن باید مثل گل باشد و مثل گل با او رفتار شود و مرد باید مثل درخت باشد و مثل درخت با او رفتار شود. اگر این چنین باشد عشق دوام می آورد و زندگی به وضعیت مطلوب می رسد.


● چرا داغ​ترین ازدواج​ها بعد از ازدواج سرد می​شود؟


به نظر من مشاوره قبل از ازدواج یک ضرورت است. همه زوج ها باید قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنند تا بتوانند مشکلات احتمالی آینده را پیش بینی کنند. فرض کنید دختر و پسر جوانی بسیار به هم علاقه دارند ولی چه تضمینی وجود دارد که دخترخانم در آینده مادر خوبی باشد یا آقاپسر از عهده نقش پدری برآید؟ ا


ز کجا معلوم وقتی با هم زیر یک سقف قرار می گیرند هزار و یک اختلاف نظر نداشته باشند؟ همه اینها در مشاوره قبل از ازدواج مشخص می شود. ما در این جلسات تست هایی از هر دو نفر می گیریم که پاسخ خیلی از پرسش ها را مشخص می کند. این همان مکانیسم عقل است که کنار عشق قرار می گیرد.


یعنی دو نفر که احساس می کنند عاشق هم هستند با یک روش عقلانی به این نتیجه می رسند که آیا ازدواجشان به صلاح است یا نه؟ اگر بخواهم یک مثال ساده بزنم، می گویم عشق شبیه یک جواهر گرانبهاست و عقل حلقه ای فلزی که رکاب این جواهر گرانبها می شود.


اگر این حلقه باشد،می توانی جواهرت را دستت کنی و همیشه همراهت باشد ولی نمی توانی یک جواهر گرانبها را تا ابد بدون هیچ محافظی توی مشتت نگه داری، شک نداشته باش که بالاخره گم خواهد شد. همین است که گاهی عشق های آتشین ناگهان خاموش می شود. در حقیقت نگین باارزش آنها گم شده است.


● چرا بعضی از عشق​ها تبدیل به نفرت می​شود؟


ازدواج نیاز به استطاعت دارد. همان طور که وقتی کسی به حج می رود باید استطاعت داشته باشد در ازدواج هم استطاعت لازم است. البته این استطاعت فقط توان مالی نیست. استطاعت باید در عقل، در مسئولیت پذیری، در تعهدپذیری و خیلی چیزهای دیگر باشد. کسی که استطاعت ندارد و می خواهد همه چیز را موکول به آینده کند نباید به خیال خودش عاشق شود و درگیری عاطفی ایجاد کند.


هیچ فاجعه ای از اول فاجعه نبوده. شرایط و اشتباه ها به سوی فاجعه شدن هدایتش کرده است. وقتی یکی جا می زند طرف دوم دو راه دارد؛ یا خودش را منهدم می کند و دچار افسردگی می شود یا دست به اقدامات خشونت بار می زند و برای نابودی طرف مقابل تلاش می کند. سد که بشکند همه چیز را با خودش نابود می کند.


● آیا عشق مرد و زن تعدد می​پذیرد؟


عشق ممنوع یعنی واژه پردازی های بی خودی. یعنی چیزی که اصل عشق نیست. یک هوس زودگذر است که تمام می شود اما در مسیر خودش زندگی افراد را نابود می کند. عشق باید منطق داشته باشد. اصلا عشق یعنی احساسی از جنس خدا. چیزی که از جنس شیطان باشد نمی شود نام عشق برآن گذاشت و بی شک هوس است.


کسی که دچار این اشتیاق غلط می شود باید پیش از آنکه گره روی گره بزند به مشاور مراجعه کند و راهنمایی بخواهد. یک نکته مهم دیگر این است که عشق در هیچ شرایطی تعدد نمی پذیرد.


در یک دل امکان ندارد محبت دو نفر بگنجد. منظورم عشق میان زن و مرد است. ممکن است هوس کنی10 نوع غذا را با هم بخوری ولی حتما بعدش دل درد می گیری. لازمه عشق وفاداری است. نباید اجازه بدهیم سریال های بی سر و ته ماهواره ای با رواج عشق های به اصطلاح ممنوع کانون خانواده ها را به خطر بیندازند.


بیشتر از اینها کاملا هدفمند پیش می روند. در خیلی از کشورها بعد از پخش هر فیلم تحلیلگر اجتماعی می آید و درباره موضوع فیلم حرف می زند. ما هم به چنین کارشناسی هایی نیاز داریم.


_________________
خـــدایـا . . . !

گـاهــی تــو را بــزرگــ می بـیـنـم و گاهـی کــوچـکــ ،

ایــن تــو نـیستی کـه بــزرگ می شــوی و کـوچـک . . .

ایــن مـنـم کـه گاهـی نــزدیـکــ مـی شـــوم و گاه دور . . . !!!


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم parisa به خاطر این پست تشکر کرده اند
memarmgh (جمعه 17 خرداد 1392, 5:10 pm), hadi asheri (جمعه 17 خرداد 1392, 5:47 pm), sahar baran (جمعه 17 خرداد 1392, 8:04 pm), atabaki (شنبه 18 خرداد 1392, 4:48 am), hadi azizi (يکشنبه 19 خرداد 1392, 10:44 am)
 موضوع پست: Re: آیا عاشقی با ازدواج از بین می​رود؟
پستارسال شده در: جمعه 17 خرداد 1392, 3:34 pm 
کاربر کارآمد
کاربر کارآمد
آفلاين
تاريخ عضويت:چهارشنبه 12 بهمن 1390, 1:59 pm
پست ها :
602 پست
محل سکونت:
تهران
تشکر کرده اید:
1208 مرتبه
تشکر شده:
2020 مرتبه در 399 پست ها

محل تولد: میلاجرد

این متن با برداشت هایی نشات گرفته از تئوری جهان مدرن و پسامدرن از عشق است. که همواره بدلیل بریدن از خدا و موضوعات اومانیستی شکل گرفته است. به همین دلیل با افکار فرد ایرانی سازگار نیست. نگرش انسان غربی همواره جزءنگر بوده و تلاش در تجزیه و تحیلیل اجزاء مادی دارد. و ضمیر ناخود آگاه انسان و یا موضوعات روانشناختی نهایت کشف های این تلاشها بوده است .


در جوامع شرقی همواره عشق زمینی راهی برای رسید به عشق ناب الهی بوده است . و اینگونه است که در نگاه ایرانی یک زن یا مرد هنگامی که پیر و میشوند عشق شان اگر ناب باشد ناب تر و گرم تر میشود و نه سرد تر... برعکس جوامع غربی که عشق ها اکثرا مدت بسیار کوتاهی دوام ندارند.


 


از ارائه کننده ی این متن خواهش میکنم در مورد مفهوم عشق در تفکر سنتی ایران (عشق به معبود) هم مطلب این چنینی ای رو گرد آوری و در سایت ارائه بدهند .


برای مثال اونجا که مولانا میگوید :


 


در میـــــان پــــــــرده ی خون عشق را گلــــــزارها         عــــــاشقان را با جـــــمال عشق بــــی چون کارها


عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست         عـــــشق گوید هســـــت راه و رفــــته ام من بارها


 


آیا منظور مولانا همین عشق است که در متن قبلی اشاره شده ؟ یا اینکه ان عشق اصلا داستان دیگری دارد و قصه ی دیگری؟ و اگر عشق منظور مولانا فقط برای خداست آیا در زندگی بشری هم رسوخ میکند و کاربرد دارد یا نه و ما باید برای عشق زمینی به همان عشق غربی بسنده کنیم؟


دوستان جوامع شرقی و مهم تر از همشون ما ایرانی ها به دلیل مواجهه ی به یکباره باغرب داشته های بسیار عظیم خودمون رو رها کرده و دل به سراب پر زرق و برق جوامع غربی دوختیم... اگر دیر از بیهودگی این موضوع اگاه بشیم به مشکلات بزرگی بر خواهیم خورد.


_________________
زندگانی حقیر من آنقدر ساده و آرام است که در آن "جمله ها" حادثه هایند


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم memarmgh به خاطر این پست تشکر کرده اند
hadi asheri (جمعه 17 خرداد 1392, 5:47 pm), atabaki (شنبه 18 خرداد 1392, 4:48 am), hadi azizi (يکشنبه 19 خرداد 1392, 10:44 am), parisa (جمعه 17 آبان 1392, 11:08 pm)
نمايش پست ها از پيشين:  مرتب سازي بر اساس  
ارسال مبحث جديد پاسخ به مبحث  [ 2 پست ] 


مباحث مرتبط
 مباحث   نويسنده   پاسخ ها   بازديدها   آخرين پست 
موضوع ناخوانده دیگری در این انجمن موجود نیست. قوانین نانوشته ازدواج

ariaazizi

0

967

چهارشنبه 8 خرداد 1392, 4:38 pm

ariaazizi نمایش آخرین ارسال

 


چه کسي حاضر است ؟

كاربران آنلاين: bing [bot]


شما نمي توانيد مبحث جديدي در اين انجمن ايجاد کنيد
شما نمي توانيد به مباحث در اين انجمن پاسخ دهيد
شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن ويرايش کنيد
شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن حذف کنيد

جستجو براي:
انتقال به:  
cron
News News Site map Site map SitemapIndex SitemapIndex RSS Feed RSS Feed Channel list Channel list
MilajerdSoftwareGroup Powered by: M.S.G | base on: phpbb 3.0.12 | Persian translator: Maghsad
phpBB SEO