محل سکونت: شهر شهید ان میلاجرد - خیابان سرداران شهید
تشکر کرده اید: 11032 مرتبه
تشکر شده: 3578 مرتبه در 657 پست ها
محل تولد: ميلاجرد
عشق خدا استادی از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتی عصبانی هستیم داد می زنیم؟ چرا وقتی خشمگین می شویم صدایمان را بلند می کنیم؟ شاگردان کمی فکر کردند و یکی از آنها گفت: چون درآن لحظه آرامش خویش را از دست می دهیم. استاد گفت : اینکه آرامشمان را از دست می دهیم درست ، اما چرا داد می زنیم ؟ شاگردان هر کدام جوابی دادند اما پاسخ ها استاد را راضی نکرد سر انجام او چنین پاسخ داد : وقتی که دو نفر از دست یکدیگر عصبانی هستند،قلب هایشان از یکدیگر فاصله می گیرند.آنها برای اینکه فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد ، این فاصله بیشتر شده و آنها باید صدایشان را بلند تر کنند. چه اتفاقی می افتد؟ سپس استاد گفت: هنگامی که دو نفر عاشق هم باشند آنها سر هم داد نمی زنند بلکه خیلی به آرامی با هم صحبت می کنند .چرا؟ چون قلب هایشان خیلی به هم نزدیک است .حال هنگامی که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد چه اتفاقی می افتد؟ آنها حتی حرف معمول هم با هم نمی زنند و فقط در گوش یکدیگر نجوا می کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می شود سر انجام حتی از نجوا کردن نیز بی نیاز می شوند و فقط به یکدیگر نگاه می کنند. این هنگامی است که هیچ فاصله ای بین قلب های آنها باقی نمانده باشد این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست...که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه ی وجودت میتوانی حس کنی ، اینجا بین خدا و انسان هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه ی شلوغی بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی! لحظات شادی خدا را ستایش کن. لحظات سختی خدا را جستجو کن. لحظات آرامش خدا را مناجات کن. و در تمامی لحظات خدا را شکر کن.
_________________ حیات اعضای ماوابسته به برنامه ماست وبرنامه مانیزدرگفته های اعضای ماحیات می یابد
شما نمي توانيد مبحث جديدي در اين انجمن ايجاد کنيد شما نمي توانيد به مباحث در اين انجمن پاسخ دهيد شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن ويرايش کنيد شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن حذف کنيد