مشاهده پست هاي بدون جواب | نمايش مبحث هاي فعال
نويسنده |
پيغام |
farid
|
موضوع پست: Re: جمله حکیمانه و عاشقانه ی این هفته ارسال شده در: پنج شنبه 5 مرداد 1391, 1:08 pm |
|
تاريخ عضويت:دوشنبه 2 مرداد 1391, 2:39 pm پست ها : 195 پست محل سکونت: شهرزیبای میلاجرد محله محمد آباد
تشکر کرده اید: 341 مرتبه
تشکر شده: 198 مرتبه در 38 پست ها
محل تولد: میلاجرد
|
منم گفتم نظر شخصی شماست ومن هم قصدم توهین یا گلایه نبود اتفاقاً دوست داشتم نظر شخصی شمارو هم بدونم
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط atabaki در شنبه 7 مرداد 1391, 4:39 am . |
دلیل ویرایش : اصلاح غلط املایی |
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم farid به خاطر این پست تشکر کرده اند aghamohammadi (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 2:59 pm), maleki (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 5:31 pm), reza (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 8:09 pm), atabaki (شنبه 7 مرداد 1391, 4:39 am) |
maleki
|
موضوع پست: Re: جمله حکیمانه و عاشقانه ی این هفته ارسال شده در: پنج شنبه 5 مرداد 1391, 5:39 pm |
|
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am پست ها : 4788 پست محل سکونت: شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید: 14441 مرتبه
تشکر شده: 11286 مرتبه در 2505 پست ها
محل تولد: جهان هستی
|
در مورد اين نظرتون ميتونم بگم كه اشتباه شنيدين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب از كي شنيدين؟؟؟ من مخالف اين نظرم ... این داستان رو شاید خیلی هاتون شنیده باشید ، ولی من یه بار دیگه مینویسمش و اگه حوصله داشتين تا آخر بخونيدش چون جالبه :
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .
به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .
آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و گونه من رو بوسید .
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوست پسرش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت دیدن فیلم و خوردن 3 بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت : "متشکرم " و گونه من رو بوسید .
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت : "قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد" .
من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ، درست مثل یه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :"متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم " ، و گونه منو بوسید .
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال ... قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید ، من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره. میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم ، قبل از اینکه کسی خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی ، با گریه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم و گونه منو بوسید .
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، توی کلیسا ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که "بله" رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد. با مرد دیگه ای ازدواج کرد. من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم ، اما قبل از اینکه از کلیسا بره رو به من کرد و گفت " تو اومدی ؟ متشکرم"
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
سالهای خیلی زیادی گذشت . به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده ، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند ، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه ، دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته. این چیزی هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما .... من خجالتی ام ... نیمدونم ... همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره.
ای کاش این کار رو کرده بودم ................. با خودم فکر می کردم و گریه و زاری
  
_________________ دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!
اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند reza (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 8:09 pm), aghamohammadi (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 8:53 pm), akbarabadi (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 9:13 pm), javad azizi (جمعه 6 مرداد 1391, 5:19 am), azizi-s (جمعه 6 مرداد 1391, 7:21 am) |
farid
|
موضوع پست: Re: جمله حکیمانه و عاشقانه ی این هفته ارسال شده در: پنج شنبه 5 مرداد 1391, 5:54 pm |
|
تاريخ عضويت:دوشنبه 2 مرداد 1391, 2:39 pm پست ها : 195 پست محل سکونت: شهرزیبای میلاجرد محله محمد آباد
تشکر کرده اید: 341 مرتبه
تشکر شده: 198 مرتبه در 38 پست ها
محل تولد: میلاجرد
|
خیلی خیلی عالیه دستت دردنکنه این داستان اشک من رو در آورد دستت دردنکنه عالیه
ولی اگه من بودم شاید بایه شاخه گل یا یه هدیه ساده عشقم رو بهش ابراز می کر دم
ویا شاید من هم خجالت می کشم خیلی سخته
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم farid به خاطر این پست تشکر کرده اند maleki (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 5:58 pm), reza (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 8:09 pm), aghamohammadi (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 8:54 pm), akbarabadi (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 9:13 pm), javad azizi (جمعه 6 مرداد 1391, 5:19 am) |
maleki
|
موضوع پست: Re: جمله حکیمانه و عاشقانه ی این هفته ارسال شده در: پنج شنبه 5 مرداد 1391, 6:00 pm |
|
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am پست ها : 4788 پست محل سکونت: شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید: 14441 مرتبه
تشکر شده: 11286 مرتبه در 2505 پست ها
محل تولد: جهان هستی
|
خواهش ميكنم قابل شما رو نداشت.... و ابراز عشق به اين آسوني هم نيست واقعا سخت سخته....
_________________ دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!
اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند reza (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 8:09 pm), aghamohammadi (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 8:54 pm), akbarabadi (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 9:13 pm), javad azizi (جمعه 6 مرداد 1391, 5:19 am) |
farid
|
موضوع پست: Re: جمله حکیمانه و عاشقانه ی این هفته ارسال شده در: پنج شنبه 5 مرداد 1391, 6:09 pm |
|
تاريخ عضويت:دوشنبه 2 مرداد 1391, 2:39 pm پست ها : 195 پست محل سکونت: شهرزیبای میلاجرد محله محمد آباد
تشکر کرده اید: 341 مرتبه
تشکر شده: 198 مرتبه در 38 پست ها
محل تولد: میلاجرد
|
شاید من تاحالا تجربه نکردم و تجربه زیادی ندارم
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم farid به خاطر این پست تشکر کرده اند maleki (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 6:13 pm), reza (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 8:09 pm), aghamohammadi (پنج شنبه 5 مرداد 1391, 8:54 pm), javad azizi (جمعه 6 مرداد 1391, 5:19 am), akbarabadi (جمعه 6 مرداد 1391, 7:28 am), yas110 (جمعه 6 مرداد 1391, 8:13 pm), atabaki (شنبه 7 مرداد 1391, 4:39 am) |
azizi-s
|
موضوع پست: Re: جمله حکیمانه و عاشقانه ی این هفته ارسال شده در: جمعه 6 مرداد 1391, 7:20 am |
|
عضو پیشرفته |
 |
 |
تاريخ عضويت:دوشنبه 22 فروردین 1390, 8:23 pm پست ها : 236 پست
تشکر کرده اید: 509 مرتبه
تشکر شده: 655 مرتبه در 126 پست ها
|
در پاسخ به تایپیک آقای ملکی این داستان همونی شد که من میگم!!! دیدید کسی که عاشق باشه عشقش رو ابراز نمیکنه. این دوست داشتن که ما اسمش گذاشتیم عشق!!!!
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم azizi-s به خاطر این پست تشکر کرده اند akbarabadi (جمعه 6 مرداد 1391, 7:27 am), maleki (جمعه 6 مرداد 1391, 7:28 am), aghamohammadi (جمعه 6 مرداد 1391, 3:04 pm), reza (جمعه 6 مرداد 1391, 6:46 pm), atabaki (شنبه 7 مرداد 1391, 4:39 am) |
maleki
|
موضوع پست: Re: جمله حکیمانه و عاشقانه ی این هفته ارسال شده در: جمعه 6 مرداد 1391, 7:33 am |
|
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am پست ها : 4788 پست محل سکونت: شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید: 14441 مرتبه
تشکر شده: 11286 مرتبه در 2505 پست ها
محل تولد: جهان هستی
|
بله اين داستان با حرف شما همخوني داره كه من مخالف هر دو هستم..... خودم قبول ميكنم كه ابراز عشق سخته ولي خوب دليلي نداره كه ما اونو پنهونش كنيم.... با اين وجود اين داستان رو شما خوندين حالا يه سوال: اگه اين دو شخص عشقشون رو به همديگه ابراز ميكردن چي ميشد؟؟؟؟؟؟؟؟
_________________ دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!
اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند aghamohammadi (جمعه 6 مرداد 1391, 3:04 pm), reza (جمعه 6 مرداد 1391, 6:46 pm), atabaki (شنبه 7 مرداد 1391, 4:39 am) |
azizi-s
|
موضوع پست: Re: جمله حکیمانه و عاشقانه ی این هفته ارسال شده در: جمعه 6 مرداد 1391, 7:59 am |
|
عضو پیشرفته |
 |
 |
تاريخ عضويت:دوشنبه 22 فروردین 1390, 8:23 pm پست ها : 236 پست
تشکر کرده اید: 509 مرتبه
تشکر شده: 655 مرتبه در 126 پست ها
|
عشق یه چیز قلبی که نباید ابراز بشه.درستش هم اینه البته بگم همه ی این مطالبی که میگم فقط نظر شخصیم .اصلا دلیل نمیشه که هر کسی هر چیزی که از قبل گفته شده رو بپذیره. من نظرم راجع به عشق کلا خیلی متفاوت با چیزی هست که گفته شده،بعضی وقت ها تو زندگی به یه چیزهایی میرسی که شاید عنوان کردنش خیلی سخت باشه برا همین من زیاد در این مورد(عشق) با کسی بحث نمیکنم چون با هر کسی بحث کردم آخرش با دلخوری طرف مقابلم مواجه شدم.
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم azizi-s به خاطر این پست تشکر کرده اند maleki (جمعه 6 مرداد 1391, 8:01 am), aghamohammadi (جمعه 6 مرداد 1391, 3:04 pm), reza (جمعه 6 مرداد 1391, 6:46 pm), atabaki (شنبه 7 مرداد 1391, 4:39 am), akbarabadi (شنبه 20 آبان 1391, 5:28 pm) |
maleki
|
 |
موضوع پست: Re: جمله حکیمانه و عاشقانه ی این هفته ارسال شده در: جمعه 6 مرداد 1391, 8:08 am |
|
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am پست ها : 4788 پست محل سکونت: شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید: 14441 مرتبه
تشکر شده: 11286 مرتبه در 2505 پست ها
محل تولد: جهان هستی
|
ما دلخور نميشيم و هميشه سعي داريم كه در تالار ميلاجرد دوستي و صميميت و صداقت موج بزنه.... اگه امكانش هست ما ميخوايم بدونيم كه شما چرا مخالف ابراز عشق هستين.... اگه دليل خاصي داشته باشين و منطقي هم باشه ما هم استفاده ميكنيم... خيلي خوشحال ميشم از تجربيات اشخاص متفاوتي استفاده كنم... حالا اينو گفتم نگيد كه در مورد عشق تجربه اي نداشتم.... دليلتون رو بگيد كه چرا مخالفيد....
_________________ دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!
اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند aghamohammadi (جمعه 6 مرداد 1391, 3:04 pm), reza (جمعه 6 مرداد 1391, 6:46 pm), atabaki (شنبه 7 مرداد 1391, 4:40 am), akbarabadi (شنبه 20 آبان 1391, 5:28 pm) |
azizi-s
|
موضوع پست: Re: جمله حکیمانه و عاشقانه ی این هفته ارسال شده در: جمعه 6 مرداد 1391, 8:17 am |
|
عضو پیشرفته |
 |
 |
تاريخ عضويت:دوشنبه 22 فروردین 1390, 8:23 pm پست ها : 236 پست
تشکر کرده اید: 509 مرتبه
تشکر شده: 655 مرتبه در 126 پست ها
|
افراد نسبت به زندگی دیدگاه های متفاوتی دارند و این زاویه دید هر شخصی به کلمات و اتفاقات معنای متفاوتی میده.حالا عشق از نظر من دست نیافتنی... راغب نبستم در این مورد زیاد بحث کنم.
|
|
بالا |
|
 |
کاربران زیر از شما کاربر محترم azizi-s به خاطر این پست تشکر کرده اند maleki (جمعه 6 مرداد 1391, 8:21 am), farid (جمعه 6 مرداد 1391, 11:21 am), aghamohammadi (جمعه 6 مرداد 1391, 3:04 pm), reza (جمعه 6 مرداد 1391, 6:46 pm), atabaki (شنبه 7 مرداد 1391, 4:40 am), farzam (يکشنبه 2 مهر 1391, 2:54 pm), akbarabadi (شنبه 20 آبان 1391, 5:28 pm) |
چه کسي حاضر است ؟ |
كاربران آنلاين: bing [bot] |
|
شما نمي توانيد مبحث جديدي در اين انجمن ايجاد کنيد شما نمي توانيد به مباحث در اين انجمن پاسخ دهيد شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن ويرايش کنيد شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن حذف کنيد
|
|