نمايش سنتي آييني شال سالاماك مختص شب عيد سال نو براي كودكان و نوجوانان ايران است ؛ شال سالاماك مخصوص مناطق وفس ، كميجان، {میلاجرد} ، كلوان، كوت آباد، شيرين آباد، سردار آباد، آمره، سمقاور، امام درويشان و ساير روستاهاي مورد پژوهش نگارنده است كه جنبه هاي نمايشي قابل تحسيني نيز به همراه دارد.
شال سالاماك در واقع همان شال دوركي كردهاي كردستان و كرمانشاه است ، با اين تفاوت كه در كردستان با ترانه ها و اشعار فولكلوريك كردي سنت ديرينه خود را اجرا مي كنند و در اينجا به سه زبان تاتي، تركي و فارسي اجرا مي شود؛ اما ساختار اصلي و جامع آن هيچ تفاوتي با هم ندارند.
اين نمايش با تكيه بر معماري بناهاي سنتي مردمان گذشته اجر ا مي شده، ولي امروزه به دليل تغيير عمده در بناهاي ساختماني ديگر اجرا نمي شود.
در گذشته اي نه چندان دور سقف معماري بسياري از منازل جنوب و غرب كشور مانند بناهاي بومي مناطق وفس از سوراخي براي تهويه ، نورگيري و
جوانب بهداشتي برخوردار بوده كه بعدها هم به عنوان يكي از كاربردهاي اجتماعي فرهنگي ، به منظور برگزاري مراسم شال سالاماك تعيين شده است.
كودكان خردسال روستاهاي منطقه هر ساله در شب چهارشنبه، آخرين روز مانده به عيد گرد هم جمع مي شوند و با ترانه خواني و تنبك و آواز ، كوچه پس
كوچه هاي روستا را سرشار از شادي و شور و شعف و دلهاي كو چك خود مي كنند.
به تعبيري ديگر ، آنان با اين اعمال و گفتارشان خبر سال جديد را به مردم مي دهند و شيريني مي ستانند. در واقع خواه ناخواه ، شادي را با ترنم كودكانه
خود به خانه هاي مردم مي برند و عيدي مي گيرند.
كودكان شادي بخش روستاها ، اين بار بجا ي عبور و مرور در كوچه يا ميادين، به پشت بام خانه ها مي روند و با شعر و ترانه خواني ، شال بلندي را كه
مي فرستند. صاحبان خانه هم نوك قبلاً تهيه كرده اند، از سوراخ بام باجا به پایین شال را گر فته، ابتدا به بالا مي نگرند، سپس به صداي دلنواز آواز بچه هاي محله گوش دل مي سپارند و در پايان ضمن تشكر ، از اين كه خبر عيد را آورده اند، در شال آنان فتير يا شيريني يا تخم مرغ رنگي يا باسلوق يا ميوه يا پول مي گذارند و گره مي زنند و آن را تكان مي دهند. يعني اينكه: بچه ها شال را بالا بكشيد.
بچه ها شال را بالا مي كشند، دست مي زنند، شعر مي خوانند، تشكر مي كنند و به پشت بام ديگري مي روند و مرتب شال سالاماك مي كند تا همه را مطلع كنند و عيدي بگيرند.
آنان در پايان نمايش هدايا را بين خود تقسيم مي كنند، گاهي اوقات هم هدايا را به خانواده هايشان مي سپارند، تا به رسم هميشگي ، هدايا را بين
مستمندان و نيازمندان ر وستا تقسيم كنند تا در شب عيد ، همه مردم روستا در شادي و خرسندي، يكسان باشند.
وفسي ها به جاي شال چند دستمال را به هم گره مي زنند و به شكل كيسه در مي آورند، با نخي كه به آن وصل كرده اند، به پا يين مي اندازند و با هم مي خوانند : "طوطي قاقا دوكر گخاپتك بالا..." يعني دو تخم مرغ بنداز تو كیسه بده بالا و صاحبخانه اگر تخم مرغ داشته باشد ، در دستمال آنان مي گذارد و دستمال را گره مي زند و آن را تكان مي دهد، تا بالائي ها بفهمند كه بايد نخ را بكشند و اگر تخم مرغ نداشت، با شيريني يا ميوه يا پول آنان را خوشحال مي كنند.
شال سالاماك به ندرت اجر ا مي شود ، اما حال و هو اي آن در پاره اي از روستاها هنوز دلنواز است، نمايش سنتي بومي شال سالماك كودكانه است و ابزار مورد نياز آن فقط يك شال بلند و چند متر نخ يا ريسمان است.
اما در ميلاجرد، هم زمان و به همين مناسبت ، يعني به استقبال سال نو و تحول طبيعت رفتن ، نمايش آييني بومي ديگري به نام كيوز باقلاماك كه توسط
كودكان برگزار مي گردد، اجر ا مي كنند.
ارزش اجرايي اين آيين نمايشي، كمتر از شال سالاماك نيست؛ كودكان ميلاجرد با نشانه ها و حركاتي سرشار از عطوفت و عشق و شور و شعف ، شب هاي عيد هر سال ، ابتدا در يكجا گرد هم جمع مي شوند، سپس به برنامه ريزي و هماهنگي لازم مي پردازند و درنهايت با تكيه بر آيين نمايش باقلاماك در كوچه پس كوچه هاي روستا مي رقصند، آواز مي خوانند و به خانه هاي اهالي رفته ، بي مقدمه وارد منزل آنان مي شو ند و به اجراي نمايش آييني گيوز باقلاماك مي پردازند.
آنان با اين كارشان در شبهاي عيد ، دلهاي همه مردم روستا را به هم وصل مي كنند و تا همه خانه ها را شاد نكنند، نمي خوابند؛ حتي اگر مراسم تا نيمه هاي شب هم طول بكشد.
تفاوت گيوز باقلاماك با شال سالماك در اين است كه بچه هاي ميلاجرد، چشم يكي از ياران خود را با پارچه اي مي بندند تا هيچ جايي را نبيند، سپس با آه و ناله و احساس همدردي وارد خانه هاي مردم روستا مي شوند و مي گويند:گيوزلديم نابار دور... giyooz ladim nâbâr door گوز لریم کور دور...giyooz larim koor door پول وري گيوز لريمه آچي... pool vri qiyoozlarimeh achi يعني چشم هايم ناجورند.. چشم هايم كورند... پول بدهيد چشم هايم را باز كنيد.
معمولا مرد خانواده يا زن خانواده ، دست هاي كودكي كه در نقش كور بازي مي كند را در دست ها ي خود مي گيرند و در كف دست هايش عيدي گذاشته، چشم هايش را باز مي كنند تا با چشم باز برايشان برقصد.
كودك هم مي رقصد و دعا مي كند و به اتفاق دوستانش شادي كنان خارج مي شوند و به منزل ديگري ميروند، تا همه روستا را متوجه شب عيد و صله رحم كنند، در پايان هم عيدي ها را بين خودشان تقسيم مي كنند.
در حال حاضر ، اين نمايش بعد از عيد و تحويل سال جديد در ميلاجرد اجرا مي شود و بجاي شب در روز برگزار مي گردد.

برگرفته از کتاب "کمیجان سرزمین شگفت انگیز تات ها و مادها"