ارسال مبحث جديد پاسخ به مبحث  [ 8 پست ] 
نويسنده پيغام
 موضوع پست: اشعار‏ ‏طنز‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏اینجا‏ ‏بخوانید...
پستارسال شده در: چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394, 6:42 pm 
کاربر کارآمد
کاربر کارآمد
آفلاين
تاريخ عضويت:يکشنبه 14 دی 1393, 1:39 pm
پست ها :
735 پست
محل سکونت:
مـیـــــــــــلاجـــــــــــرد
تشکر کرده اید:
2543 مرتبه
تشکر شده:
3875 مرتبه در 725 پست ها

محل تولد: ‏‏‏میلاجـــــــــــــــــــرد‏
خری با صاحب خود گفت در راه       
که ای بی رحم بی انصاف بد خواه



مرا تا چند زیر بار داری ؟‏ ‏‏ ‏‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏
مرا تا چند با جان کار داری


خدا مرگت دهد تا شاد گردم 
 ‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏        
 ز بند محنتت آزاد گردم

جوابش داد: کای حیوان دربند!      چرا از مرگ من هستی تو خرسند ؟

علاجی کن که دیگر خر نباشی‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏ 
     
 کشیدن بار را در خور نباشی


و گر نه تا تو خر هستی , بناچار‏ ‏    
چه من چه دیگری از تو کشد کار
 
 


_________________
همـه چیزهــای از دسـت رفتــــــه یک روز برمی گـــردنـد ،

اما درسـت وقتــی که یــاد می گیــریم بـــدون آنهـا زندگــــی کنیـم !




بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي  
کاربران زیر از شما کاربر محترم h.karami به خاطر این پست تشکر کرده اند
v.gh (چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394, 6:52 pm), atabaki (يکشنبه 13 اردیبهشت 1394, 9:37 am), akbarabadi (جمعه 18 اردیبهشت 1394, 8:07 pm)
 موضوع پست: Re: اشعار‏ ‏طنز‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏اینجا‏ ‏بخوانید...
پستارسال شده در: چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394, 6:54 pm 
عضو پیشرفته
عضو پیشرفته
آفلاين
تاريخ عضويت:شنبه 22 تیر 1392, 12:45 pm
پست ها :
257 پست
محل سکونت:
میلاجرد
تشکر کرده اید:
1034 مرتبه
تشکر شده:
1033 مرتبه در 242 پست ها

محل تولد: اراك-ميلاجرد

شعر طنز ، شعر طنز در مورد مترو


 



ازدحام و فشار از هر سو


زور آرنج و ضربه زانو


بدترین بوی عالم است الحق


بوی سیر و پیاز و عطر و عرق


 


 


 


_________________
وجود بی نهایــــــــــــــــــــــت مسیر برای موفقیت در زندگی زیباست و این است که به زندگی مفهوم می دهد و انسانیت را به وجود می اورد.
There are infinite paths to success in life is beautiful and gives meaning to life and humanity creates


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم v.gh به خاطر این پست تشکر کرده اند
h.karami (چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394, 7:07 pm), atabaki (يکشنبه 13 اردیبهشت 1394, 9:37 am), akbarabadi (جمعه 18 اردیبهشت 1394, 8:07 pm)
 موضوع پست: زن‏ ‏گرفتن‏ ‏شاعر‏ ‏طنز‏ ‏پرداز‏ ‏..
پستارسال شده در: چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394, 7:04 pm 
کاربر کارآمد
کاربر کارآمد
آفلاين
تاريخ عضويت:يکشنبه 14 دی 1393, 1:39 pm
پست ها :
735 پست
محل سکونت:
مـیـــــــــــلاجـــــــــــرد
تشکر کرده اید:
2543 مرتبه
تشکر شده:
3875 مرتبه در 725 پست ها

محل تولد: ‏‏‏میلاجـــــــــــــــــــرد‏

صبح هر روز مادرم غُر زد


خواهرم هِی به من تلنگر زد

 



که بيا زن بگير آدم شو


فارغ از غصّه‌های عالم شو

 



که بيا زن بگير پير شدی


بی‌نهايت بهانه‌گير شدی

 



زن نداری، عبوس و غمگينی


زندگی را سياه می‌بينی

 



زن بگيری هميشه کيفوری


از غم و غصّه تا ابد دوری

 



آسمان رنگ تازه می‌گيرد


از تو دنيا اجازه می‌گيرد

 



شاه داماد می‌شوی پسرم


پادشاهی کن، ای تو تاج سرم

 



هر چه تلخیست می‌شود شيرين


يک نباتیست که... بيا و ببين...

 



زندگانيت می‌شود روشن


ناگهان از شرار ِ تابش ِزن

 



می‌کند روشن از خودش، شب تار


جان تو مثل نور لامپِ هزار!

 



کاملاً روبراه خواهی شد


مثل خورشيد و ماه خواهی شد

 



سر و وضعت رديف... جنتلمن


صاف و صوف و اتو کشيده... خَفَن

 



جمع خواهی شد از خيابان‌ها


از سر کوچه‌ها و ميدان‌ها

 



خانه‌ات توی «کوچه‌ی خوشبخت»


مثل‏ ‏خانی‏ ‏نشسته‌ای بر تخت!
 ‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏
 


الغرض گفت و گفت... خامم کرد


عاقبت خر شدم... حرامم کرد

 



خانواده نشست و شورا کرد


هر که از ره رسيد غوغا کرد

 



عمه می‌گفت دختر فاميل


خاله می‌گفت با کدام دليل؟!

 



مادرم فکر دختری زيبا


خواهرم کرده بود فتنه به پا



بر سر ما بگو مگو شده بود


الغرض، خانه بَل‌بَشو شده بود

 



تا سر انجام شد قرار چنان


که دهند اين جدال را پايان

 



جمع دنبال دختری باشد


که سری بر تر از پری باشد

 



دختری باحيا و شوهر دوست


که جهان مات حُسن خلقت اوست

 



از هر انگشت او هنر ريزان


پيش قدّش چنار آويزان!!!

 



خاندانش اصيل و صاحب حال


«حال» يعنی که پول و مال و منال



خاندانی که نيست صاحب حال


وصلتش نيست جز عذاب و وبال

 



هرچه باشد برادرش کمتر


مشکلاتش کم و شَرش کمتر

 



دختران يکیّ و يکدانه


بهترين همسرند و همخانه


            
بحثشان سوژه خنده بود فقط


باب اشعار بنده بود فقط

 



چه بگويم چگونه و چون بود

مثل فيلم «کتاب قانون» بود


_________________
همـه چیزهــای از دسـت رفتــــــه یک روز برمی گـــردنـد ،

اما درسـت وقتــی که یــاد می گیــریم بـــدون آنهـا زندگــــی کنیـم !




بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي  
کاربران زیر از شما کاربر محترم h.karami به خاطر این پست تشکر کرده اند
akbarabadi (جمعه 18 اردیبهشت 1394, 8:07 pm), jalali (يکشنبه 3 خرداد 1394, 3:33 am)
 موضوع پست: Re: اشعار‏ ‏طنز‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏اینجا‏ ‏بخوانید...
پستارسال شده در: چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394, 7:22 pm 
کاربر کارآمد
کاربر کارآمد
آفلاين
تاريخ عضويت:يکشنبه 14 دی 1393, 1:39 pm
پست ها :
735 پست
محل سکونت:
مـیـــــــــــلاجـــــــــــرد
تشکر کرده اید:
2543 مرتبه
تشکر شده:
3875 مرتبه در 725 پست ها

محل تولد: ‏‏‏میلاجـــــــــــــــــــرد‏
شعر : روح الله احمدی




یار از بنده، من از یار بدم می‌آید

یعنی از عامل آزار بدم می‌آید 



البته اولش از یار خوشم می‌آمد

چند وقتی‌ست که از یار بدم می‌آید 



یار! ای عامل خالی شدنِ جیب از پول

با تو از کوچه و بازار بدم می‌آید 



بودنت درد و فشار است، نبودت زشت است

از تو مثل کشِ شلوار بدم می‌آید 



تحت تاثیر غذاهای تو عمری‌ست
که از
شام و صبحانه و ناهار بدم می‌آید 



راهِ آرامشم انگار جدایی‌ست فقط

گرچه بسیار از این کار بدم می‌آید 



ماندنِ پیش تو عادت شده، ترکت مرض است

از تو اندازه سیگار بدم می‌آید 



توی اخبار نمودارِ جدیدی دیدم

که از اخبار و نمودار بدم می‌آید 



طبق آمار، همه! مهریه را می‌گیرند

طبق آمار... از آمار بدم می‌آید 



جز ردیف غزلم، قافیه هم تکراری‌ست

خودم از این همه تکرار بدم می‌آید 



نه! نگو قافیه تنگ است، دلم می‌خواهد

هی بگویم که من از یار بدم می‌آید!



_________________
همـه چیزهــای از دسـت رفتــــــه یک روز برمی گـــردنـد ،

اما درسـت وقتــی که یــاد می گیــریم بـــدون آنهـا زندگــــی کنیـم !




بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي  
کاربران زیر از شما کاربر محترم h.karami به خاطر این پست تشکر کرده اند
atabaki (يکشنبه 13 اردیبهشت 1394, 9:37 am), akbarabadi (جمعه 18 اردیبهشت 1394, 8:07 pm), jalali (يکشنبه 3 خرداد 1394, 3:33 am)
 موضوع پست: Re: اشعار‏ ‏طنز‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏اینجا‏ ‏بخوانید...
پستارسال شده در: جمعه 18 اردیبهشت 1394, 10:46 am 
کاربر کارآمد
کاربر کارآمد
آفلاين
تاريخ عضويت:يکشنبه 14 دی 1393, 1:39 pm
پست ها :
735 پست
محل سکونت:
مـیـــــــــــلاجـــــــــــرد
تشکر کرده اید:
2543 مرتبه
تشکر شده:
3875 مرتبه در 725 پست ها

محل تولد: ‏‏‏میلاجـــــــــــــــــــرد‏
اعلام شد نتایج کنکور کشوری


برپاشده دوباره به هر خانه محشری

 



فرزند خویش را پدری کوفت با کتک


بی عرضه خواند خواهر خود را برادری

 



بردخترش سپیده زنی طعنه زد که هان


تو از فرشته دختر همسایه کمتری

 



آیا نگفتمت مرو از راه عاشقی


دکتر شدن عزیز دلم نیست سرسری

 



رد شد نسیم و مادر او با تشنجی


در بخش سی سی یو شده امروز بستری

 



حالش گرفته ناصر از این رو که عاطفه


دیگر مرا قبول ندارد به همسری



آن دارد اعتراض به سهمیه ی پیام


وین دارد اعتراض به سهمیه ی پری

 



زانوی غم گرفته رضا در بغل ولی


بیژن سپرده گوش به آهنگ بندری

 



شهرام شاکی است که خوردست حق او


بهرام نورچشمی آقای آذری

 



محسن قبول شد ادبیات فارسی


تا بسترد غبار غم از روی انوری

 



یک‏ ‏چند هم پیاله ی سعدی شود سپس
درویشی اختیار کند برتوانگری

 



جن و ملک به خاطر او نوحه می کنند


کاخر نبود رشته از این رشته بهتری



این رشته خوب هست ولی پول ساز نیست


بی پول نیز راه به جایی نمی بری

 



امسال باز ژاله نیاورد رتبه ای


زان روکه  برکلاس خصوصی نزد سری

 



خود را به یُمن شهریه ای تقویت نکرد


پولی نکرد بیهده در جیب دیگری

 



در دوره ی شبانه پذیرفته شد نگار


زین روبه فکر شهریه افتاده مادری

 



باید به هر طریق که باشد برای او


مانتو فراهم آرد وجوراب و روسری

 



کنکور! ای بهانه ی رد و قبول ما


ای آنکه از هر آنچه که گویم فراتری



آخر چه لعبتی تو که دلها ربوده ای


وزهرچه که تصور آن را کنم سری

 



بس خوابها زچشم جوانان پرانده ای


آن سان که رم کنند زبامی کبوتری

 



درسایه ی تو بود که ساسان پزشک شد


وزاتش تو بود دلش سوخت اصغری

 



از دولت تو بود که فرزند رستگار


شد خواستگار دختر مرحوم قیصری

 



با مدرکی که بعد تو گیرند این و آن


پیر و جوان دهند به هم درس دلبری

 



این دیگ را  که دولت مسکین نهاده بار


ناپزتر از تو نیست به عالم چغندری



کنکور! ای مراد جوانان روزگار


سرسخت مثل آهن و سد سکندری

 



نام تو را سزاست گذارند کورکُن


چون نیست ارمغان تو جز کوری و کری

 

 



هرچند بوده ای همه را جاده صاف کن


همواره چون وزارت راه و ترابری

 



اکنون بیا ببین که به هر راه و نیمراه


دانشگهی نشسته به امید مشتری

 



روزی رسیده است که با اسکناس سبز


لیسانس می دهند به هر ماده و نری

 



تحصیل را چه سود وز مدرک چه فایده


تا پارتی نباشد و نگشایدت دری



بنگر که پاره کاغذ لیسانس و دکتری


دارند هر دو بر در کوزه برابری

 



طولی نمی کشد که پی اخذ مدرکی


باید که روی جانب سمساری آوری



همایون علیدوستی



_________________
همـه چیزهــای از دسـت رفتــــــه یک روز برمی گـــردنـد ،

اما درسـت وقتــی که یــاد می گیــریم بـــدون آنهـا زندگــــی کنیـم !




بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي  
کاربران زیر از شما کاربر محترم h.karami به خاطر این پست تشکر کرده اند
akbarabadi (جمعه 18 اردیبهشت 1394, 8:07 pm), jalali (يکشنبه 3 خرداد 1394, 3:33 am)
 موضوع پست: Re: اشعار‏ ‏طنز‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏اینجا‏ ‏بخوانید...
پستارسال شده در: شنبه 2 خرداد 1394, 11:57 pm 
کاربر کارآمد
کاربر کارآمد
آفلاين
تاريخ عضويت:يکشنبه 14 دی 1393, 1:39 pm
پست ها :
735 پست
محل سکونت:
مـیـــــــــــلاجـــــــــــرد
تشکر کرده اید:
2543 مرتبه
تشکر شده:
3875 مرتبه در 725 پست ها

محل تولد: ‏‏‏میلاجـــــــــــــــــــرد‏
الا مهمان نگه بر ساعتت کن


برو فکری برای عادتت کن





نشستی همچنان مشغول خوردن


بکن رحمی به جیب خالی من





نمیدانی مگر میوه گران است


گلابی نرخ آن تا کهکشان است





گز و سوهان و گردو یا که پسته


بریزی در شکم هی بسته بسته!





دگر در خانه ام چیزی ندارم


دو دستی آورم نزدت گذارم





ندیدم تا کنون این گونه مهمان 


عجب غارتگری هستی به دوران



یکی از بچه هایت , بچه ام کشت


ز بس که می زند بر کله اش مشت





یکی از آن وروجک های شیطون


شده آویز پنکه عین میمون





دوتا لیوان شکسته دختر تو


شکسته استکان ها همسر تو





تو گویی زلزله آمد در اینجا


که این سان گشته وضع خانه ی ما





اگر مهمان حبیب حق تعالی ست


چرا از دست آن امروزه غوغاست!

 



شاعر : راشد انصاری




_________________
همـه چیزهــای از دسـت رفتــــــه یک روز برمی گـــردنـد ،

اما درسـت وقتــی که یــاد می گیــریم بـــدون آنهـا زندگــــی کنیـم !




بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي  
کاربران زیر از شما کاربر محترم h.karami به خاطر این پست تشکر کرده اند
jalali (يکشنبه 3 خرداد 1394, 3:33 am)
 موضوع پست: Re: اشعار‏ ‏طنز‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏اینجا‏ ‏بخوانید...
پستارسال شده در: يکشنبه 3 خرداد 1394, 12:03 am 
کاربر کارآمد
کاربر کارآمد
آفلاين
تاريخ عضويت:يکشنبه 14 دی 1393, 1:39 pm
پست ها :
735 پست
محل سکونت:
مـیـــــــــــلاجـــــــــــرد
تشکر کرده اید:
2543 مرتبه
تشکر شده:
3875 مرتبه در 725 پست ها

محل تولد: ‏‏‏میلاجـــــــــــــــــــرد‏

می زند حرف دلش را پشت سر

آدم خوبی ست! اما پشت سر

،

می شود وحشی و بی فرهنگ و بد

می کند تغییر درجا! پشت سر



رو به رو هرگز نخواهد شد تمام

مشکلاتش می رسد تا … پشت سر



از جهات ِ مختلف در زندگی

لوطی و مرد است! الا پشت سر



موضع اش شفاف باشد پیش رو

هست سر تا پا معما پشت سر



هر کسی این جا به نوعی می خورد
،
نان خود را…از جلو یاپشت سر!



“یوسفی” دیدم که غیبت می کند

پیش بابای “زلیخا” پشت سر



می زند زیر آب مادر را پسر،

تازگی ها پیش بابا پشت سر



هست آقاهای بالاسر زیاد


منتها کم هست آقا پشت سر!

 


با اجازه می روم خیلی یواش

تا ببینم چیست آیا پشت سر؟!

 




@@@@پایان*****

_________________
همـه چیزهــای از دسـت رفتــــــه یک روز برمی گـــردنـد ،

اما درسـت وقتــی که یــاد می گیــریم بـــدون آنهـا زندگــــی کنیـم !




بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي  
کاربران زیر از شما کاربر محترم h.karami به خاطر این پست تشکر کرده اند
jalali (يکشنبه 3 خرداد 1394, 3:33 am)
 موضوع پست: Re: اشعار‏ ‏طنز‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏اینجا‏ ‏بخوانید...
پستارسال شده در: يکشنبه 3 خرداد 1394, 12:08 am 
کاربر کارآمد
کاربر کارآمد
آفلاين
تاريخ عضويت:يکشنبه 14 دی 1393, 1:39 pm
پست ها :
735 پست
محل سکونت:
مـیـــــــــــلاجـــــــــــرد
تشکر کرده اید:
2543 مرتبه
تشکر شده:
3875 مرتبه در 725 پست ها

محل تولد: ‏‏‏میلاجـــــــــــــــــــرد‏
 
مى‏ رود از هر طرف رقصان و با لنگر گدا!

از دو سویت مى‏ رود، این‏ ور گدا، آن ور گدا!



گر دهى کمتر ز ده تومان حسابت مى ‏رسد

مى ‏کند گردن کلفتى، مى‏ کشد خنجر گدا!



با صداى دلخراشش ضجه مویه مى ‏کند
راستى در ضجه مویه مى‏ کند محشر گدا!



لعن و نفرین مى ‏کند گر قلب او را بشکنى

مى ‏کند محرومت از سرچشمه کوثر گدا!



بر تو مى ‏چسبد مثال مرد مومن بر ضریح

گر بگویى من ندارم، کى کند باور گدا؟!



هست دایم با خبر از قیمت ارز و طلا

داند از هر شخص دیگر نرخ را بهتر گدا!



گر روى در خانه‏ اش، اطراف شمران یا ونک

دست کم دارد سه تا منشى، دو تا نوکر گدا!



در صف بنزین اگر با او بداخلاقى کنى

مى‏ کند لاستیک ماشین ترا پنچر گدا!



گر گدایان را براى پول در یک صف کنى

صف کشد از شرق رى تا غرب بابلسر گدا!



بهر خارانیدن ران چون برى دستى به جیب

با هیاهو مى ‏رسند از راه، یک لشکر گدا!



خودکفا شد از گدا این شهر و من دارم یقین

مى‏ شود تا سال دیگر صادر از کشور گدا!





 

شاعر : ابوالفضل زرویی نصرآباد




_________________
همـه چیزهــای از دسـت رفتــــــه یک روز برمی گـــردنـد ،

اما درسـت وقتــی که یــاد می گیــریم بـــدون آنهـا زندگــــی کنیـم !




بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي  
کاربران زیر از شما کاربر محترم h.karami به خاطر این پست تشکر کرده اند
jalali (يکشنبه 3 خرداد 1394, 3:33 am)
نمايش پست ها از پيشين:  مرتب سازي بر اساس  
ارسال مبحث جديد پاسخ به مبحث  [ 8 پست ] 


مباحث مرتبط
 مباحث   نويسنده   پاسخ ها   بازديدها   آخرين پست 
موضوع ناخوانده دیگری در این انجمن موجود نیست. شیرین ترین جوکی رو که شنیدید رو اینجا بنویسید

[ برو به صفحهبرو به صفحه: 1, 2 ]

hadi asheri

10

2407

يکشنبه 30 تیر 1392, 3:58 pm

hadi asheri نمایش آخرین ارسال

 


چه کسي حاضر است ؟

كاربران آنلاين: بدون كاربران آنلاين


شما نمي توانيد مبحث جديدي در اين انجمن ايجاد کنيد
شما نمي توانيد به مباحث در اين انجمن پاسخ دهيد
شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن ويرايش کنيد
شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن حذف کنيد

جستجو براي:
انتقال به:  
cron
News News Site map Site map SitemapIndex SitemapIndex RSS Feed RSS Feed Channel list Channel list
MilajerdSoftwareGroup Powered by: M.S.G | base on: phpbb 3.0.12 | Persian translator: Maghsad
phpBB SEO