امروزه مفهوم سواد، دیگر توان خواندن، نوشتن و حساب كردن نیست. به قول آلوین تافلر:
« در قرن بیست و یكم، بیسوادان آنهایی نیستند كه نمیتوانند بخوانند یا بنویسند، بلكه كسانی هستند كه نمیتوانند یاد بگیرند و بازآموزی كنند».
در دهه اخیر، جهان را با یك بیسوادی، تحولات سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات به تعبیر جدید، و نیازهمه گیر به بازآموزی و یادگیری مواجه ساخته است. روشهای سنتی آموزش، دیگر پاسخ گوی این حجم عظیم تقاضا برای آموزش نیست.
نهضت سوادآموزی الكترونیكی به جای سوادآموزی متعارف، به عنوان یك راهكار برای گذر به جامعه اطلاعاتی مطرح شده است، با این تفاوت كه اجرای آن به جای بیسوادان جامعه، در میان باسوادترین اقشارباشد. طبیعی است كه نظام آموزشی كشوركه بخش ابتدایی و گسترده آن را سازمان آموزش و پرورش هر كشوری تشكیل میدهد، نخستین مكان اجرای آن خواهد بود و دانش آموزان، اولین كسانی هستند كه ازآن بهره میگیرند. سواد رسانه ای درگذار متحولانه مطالعه سهم دارند. این رسانه ها عوامل رسانه های دیجیتالی قدرتمندی هستند كه به صورت سنتی در محیط چاپی وجود ندارند، ولی مزایایی مثل قابلیت تعامل، غیرخطی بودن، فوری بودن دسترسی به اطلاعات و همگرایی متن و تصویر، شنیدار و دیدار را نیز ارایه میكنند.
جهان سواد رسانه ای براساس نظر الیزابت تامن، متراكم از پیام، از لایه های فیلتر سواد رسانه ای عبور میكند تا شكل مواجه با پیام معنادار شود. پیام رسانه ای در سه لایه عمل میكند:
لایه اول: اهمیت برنامه ریزی شخصی در شیوه استفاده از رسانه ها «رژیم رسانه ای»؛به این معنا كه مخاطب به انتخاب برنامه هایی كه بیشتر مورد توجه اوست اقدام میكند و به صورت مشخصی از تلویزیون، ویدیوها، بازیهای الكترونیكی، فیلم ها و دیگر رسانه ها استفاده میكند و میزان مصرف را كاهش میدهد.
لایه دوم: در این سطح، مخاطب به جنبه های نامحسوس تر رسانه توجه دارد و به پرسشها و موضوع های عمیقی مانند چه كسی از ارسال پیام سود میبرد و چه كسی ضرر مینماید، میپردازد.
لایه سوم: این لایه مهارت های لازم برای تماشای انتقادی میدهد. مخاطب با این مهارت ها به تجزیه، تحلیل و پرسش درباره چارچوب ساخت پیام و جنبه های جا افتاده در آن میپردازد.شناخت حقایق و جنبه هایی از پیام كه حذف شده در این لایه اهمیت دارد. به عبارت دیگر، فهم مخاطب از متن، در گرو شناسایی ابعاد جاافتاده پیام است؛ این بعد مینامد. آن را « فهم سطح بالاتر» از سواد رسانه ای به اندازهای اهمیت دارد كه از نظر هابز این جنبه از سواد رسانه ای میتواند به شكلی قوی نیازها و انتظارهای مخاطبان را پیشبینی كند
رومن معتقد است با عمیقتر شدن لایه ها، سواد رسانه ای مخاطبان بیشتر میشود؛ در لایه اول مخاطب خود را ملزم میكند تا در استفاده از رسانه، جیره مصرف داشته باشد؛ و در لایه دوم با توجه به ویژه گی های پیام دهنده، برخی پیامها كه مطلوب مخاطب است، برگزیده میشوند و به دیگر پیامها توجه نمیشود؛ در لایه سوم نیز پیامهای رسانه ای نقد میشوند.
سواد رسانه ای نظامی تفسیری و ترجیحی است كه از داوریهای ذهنی و اخلاقی تاثیر می پذیرند و شیوه رویارویی فرد را با پیامهای رسانه ای « چه در دسترس و چه جستجوگرانه » شكل میدهد و موجب میشود مخاطبان در استفاده و انتخاب پیامها، مسوولیت بیشتری احساس كنند. بنابراین سواد رسانه ای این امكان را فراهم میكند كه پیام با چالش رو بهرو شود ومخاطب از حالت انفعالی به وضعیتی فعال « پرسشگرو خودبیانگر » برسد. به این ترتیب، سواد رسانه ای، توانمندی خاصی است كه خواننده را در برابرهرمتن « نوشتاری، دیداری یا شنیداری و در برابر انواع كتاب، مجله، بیلبورد، رادیو، تلویزیون و ماهواره» از انسانی منفعل به انسانی فعال تبدیل میكند كه مورد نیاز جوامع بشری است .